معنی اثرفهیمه رحیمی

حل جدول

اثرفهیمه رحیمی

ابلیس کوچک ، اتوبوس ، اشک ستاره ، بانوی جنگل ، باور آفتاب ، پریا، پنجره ، تاوان عشق ، حرم دل ، خیال تو ، روزهای سرد برفی ، شیدایی ، عشق و خرافات ، کوچ باغ یادها ، ماندانا ، همیشه با تو ، هنگامه


اثر فهیمه رحیمی

همیشه با تو

شیدایی

ابلیس کوچک ، اتوبوس ، اشک ستاره ، بانوی جنگل ، باور آفتاب ، پریا، پنجره ، تاوان عشق ، حرم دل ، خیال تو ، روزهای سرد برفی ، شیدایی ، عشق و خرافات ، کوچ باغ یادها ، ماندانا ، همیشه با تو ، هنگامه


اثری از فهیمه رحیمی

اتوبوس، شیدایی

تاوان عشق، ماندانا

اشک ستاره، خیال تو

حرم دل، کوچه باغ یادها

رز کبود، روزهای سرد برفی

اتوبوس، حرم دل، شیدایی

پریا، رز کبود

ماندانا

خیال تو

لغت نامه دهخدا

رحیمی

رحیمی. [رَ] (اِخ) طایفه ای از طوایف قشقایی. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 80). یکی از طوایف ایل قشقایی ایران و مرکب از 300 خانوار است. در دوفرسخی حنا و قسمتی در چهارفرسخی یزدخورت مسکن دارند. (یادداشت مؤلف).

رحیمی. [رَ] (اِخ) آذر بیگدلی گوید: اسمش عبدالرحیم خان معروف به خان خانان فرزند بهرام خان بهارلو ترکمان بود. و به هندوستان رفت. رحیمی جوانی مستعد بود. اکثر اهل کمال که به هند رفته اند از دولت او خوش گذرانیده اند. رضاقلیخان هدایت آرد: او پسر بیرامعلی خان حاکم قندهار بود که از دولت صفویه روگردان شده به هند رفت و در آنجا امیری بزرگ و ممدوح شعرا گردید. از اوست:
به جرم عشق توام میکشند غوغایی است
تو نیز بر لب بام آ که خوش تماشایی است.
#
غمت مباد چو می پرسی از حکایت من
دل تو طاقت این گفتگو کجا دارد.
#
نشان یافتن صد هزارمضمون است
نخوانده نامه ٔ ما را چو پاره پاره کند
بهای خون من و صد هزار همچو من است
که من به خون طپم و قاتلم نظاره کند.
#
سرمایه ٔ عیش جاودانی غم تو
بهتر ز هزار شادمانی غم تو
گفتی که چنین واله و شیدات که کرد
دانی غم تو و گر ندانی غم تو.
(از مجمع الفصحاء ج 1 ص 29) (آتشکده ٔ آذر چ شهیدی ص 14).

معادل ابجد

اثرفهیمه رحیمی

1109

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری