معنی اثری از آنتوان سن اگزوپری

حل جدول

اثری از آنتوان سن اگزوپری

پرواز شبانه، پیک جنوب، خلبان جنگ، دفترچه ها، زمین انسانها، شازده کوچولو، قلعه، مانون رقاص، نامه به یک گروگان، نامه ها به مادر، نامه های جوانی، نوشته های جنگ، هوانورد

پرواز شبانه، پیک جنوب، خلبان جنگ، دفترچه ها، زمین انسان ها، شازده کوچولو، قلعه، مانون رقاص، نامه به یک گروگان، نامه ها به مادر، نامه های جوانی، نوشته های جنگ، هوانورد


وسوسه سن آنتوان

اثری از گوستاو فلوبر


اثری از آنتوان دوسنت اگزوپری

شازده کوچولو

سخن بزرگان

آنتوان دوسنت اگزوپری

کسی که فقط با امید دستیابی به نعمتهای مادی، دست به مبارزه میزند، خویشتن را از موهبتی [=دَهِش] که شایستهی زندگیست، بیبهره میسازد.

در صحرا، آدمها همیشه آزاد هستند و از گنجهای آشکار و دیدنی، جانبداری نمیکنند؛ چرا که صحرا برهنه است و فقط میتوان از یک گسترهی پنهان و ناپیدا جانبداری کرد.

راستی و درستی، زبانیست که همگان را آزادگی میبخشد.

بزرگ مردمان بخشنده این است که با همهی توان خود، افقهای بیکران را در برمیگیرند.

دنیا برای پادشاه ها به گونه عجیبی ساده شده و تمام مردم تنها یک مشت رعیت به حساب می آیند.

محاکمه کردن خود از محاکمه کردن دیگران خیلی مشکلتر است. اگر توانستی در مورد خودت قضاوت درستی بکنی، معلوم می شود یک فرزانه تمام عیاری.

برای خودپسندها دیگران تنها یک مشت ستایشگرند.

راستی و درستی برای انسان، همان چیزیست که از او یک مرد میسازد.

آنهایی که به سبب پیشرفت تکنیکی زیاد بشریت، دچار ترس و هراس شدهاند، هدف و وسیله را با هم اشتباه گرفتهاند.

نگاهت رنج عظیمی است، وقتی به یاد من می آورد که چه چیزهای زیادی را هنوز به تو نگفته ام.

درد غربت، گرایشیست که کس نمیداند از چیست هوس است و میل؟ هرچه هست، برای بیان آن، هیچ واژهای یافت نمیشود.

یک انسان، تنها می تواند با قلبش به درستی ببیند؛ چیزی که لازم و ضروری باشد، با چشم دیده نمی شود.

هر آدم بزرگی هم روزی روزگاری بچه ای بوده؛ گیرم کمتر کسی از آنها این را به یاد می آورد.

کسی نمیتواند یک دوست کهن را بیافریند و از نو بسازد.

کسی که فقط با امید دستیابی به نعمتهای مادی، دست به مبارزه میزند، خویشتن را از موهبتی [دَهِش] که شایستهی زندگیست، بیبهره میسازد.

شکوه و بزرگی یک پیشه، شاید پیش از هر چیز، در یکی شدن روحهاست و این، یک شکوه راستین است؛ شکوه مناسبات روابط انسانی.

حتی اگر آدم دم مرگ هم باشد داشتن یک دوست، عالی است.

بیگمان، انسان بودن یعنی متعهد [پایبند] بودن.

به خود می گویم ستاره ها برای این روشن هستند که هر کسی بتواند یک روز مال خودش را پیدا کند!

بکوشید پیش از آنکه کسی را داوری کنید، او را درک کنید.

بالاترین خوشی ها در شور و شوقی است که انسان را به ماجراجویی ها و پیروزیهای بزرگ و فعالیتهای نوآورانه وادار می کند.

با مرگ یک انسان، دنیای ناشناسی با او میمیرد.

آنچه انسان را رهایی می بخشد، برداشتن گامی است که در پی آن، گامهای دیگر هم برداشته شود.

آدمها!... می چپند توی قطارهای تندرو، اما نمی دانند دنبال چه می گردند؛ این است که بنا می کنند دور خودشان چرخک زدن.

آدمها دیگر برای سر درآوردن از چیزها وقت ندارند. همه چیز را همین جور حاضر آماده از دکانها می خرند. اما چون دکانی نیست که دوست معامله کند، آدمها مانده اند بی دوست.

بچه ها باید نسبت به آدم بزرگها گذشت داشته باشند.

کار بزرگ مردمان بخشنده این است که با همهی توان خود، افقهای بیکران را در برمیگیرند.

اگر انسان در طوفان رویدادها گرفتار شود، ترسش میریزد. تنها ناشناختههاست که لرزه به دلها میافکند و سبب ترس و هراس آدمی میشود.

ضرورتهایی [=بایستگی] که پایه و بنیان یک پیشه را شکل میدهد، میتواند دنیا را دگرگون و غنی سازد.

خودپسندها جز ستایش خودشان چیزی را نمی شنوند.

شما هیچ به گل من نمی مانید. شما هنوز هیچ چیز نشده اید. کسی شما را اهلی نکرده و شما نیز کسی را اهلی نکرده اید. برای شما نمی توان مُرد. البته گل سرخ من هم در نظر یک رهگذر عادی به شما می ماند، اما او به تنهایی از همه ی شما برتر است؛ زیرا او گل سرخ من است...

بینش حقیقی در قلب صورت می گیرد؛ امور اساسی با چشم دیده نمی شوند.

حق داریم توقع داشته باشیم چون اوامرمان عاقلانه است.

تنها بچه ها هستند که می دانند پیِ چه می گردند. بچه ها هستند که کلی وقت صرف یک عروسک پارچه ای می کنند و عروسک برایشان آنقدر اهمیت پیدا می کند که اگر یکی آن را از آنها کش برود می زنند زیر گریه.

زندگی به ما آموخته که عشق در نگاه خیره به یکدیگر نیست، بلکه در یک سو نگریستن است.

به راستی، هیچ چیز هرگز نخواهد توانست جای همسفر از دست رفته را بگیرد.

دوست داشتن، تنها نگریستن به یکدیگر نیست، بلکه با هم نگریستن در یک جهت است.

این فاصله نیست که اندازهی دوری را تعیین میکند؛ دیوار باغ خانهی ما میتواند اسرار بیشتری را نسبت به دیوار چین در خود نگه دارد.

ارزش گل تو به قدر عمری است که به پایش صرف کرده ای.

آن که در درون آسایش دارد، همه ی دنیا را در آسایش می بیند.

تا زمانی که در این دنیا گیر نیفتیم، نمیتوانیم آن را در گمان آورریم و پیشبینی کنیم.

چه خانه باشد، چه ستاره، چه کویر، چیزی که اسباب زیبایی اش می شود نامرئی است.

چیزی که زیبا باشد بی گفت و گو مفید هم هست.

چیزی که کویر را زیبا می کند این است که یک جایی یک چاه قایم کرده است.


ژان آنتوان پتی - سن

مذهب بیمارستان روح است؛ روحی که دنیا آن را مجروح کرده است.

واژه پیشنهادی

داستان معروف آنتوان اگزوپری

شازده کوچولو


داستانی نوشته سنت آنتوان اگزوپری

زمین انسانها


داستانی نوشته آنتوان سنت اگزوپری

زمین انسانها

زندانی قلعه شن

سرزمین آدم ها

زمین انسان ها

نامه به یک گروگان

گویش مازندرانی

سن

سال سن

لغت نامه دهخدا

سن

سن. [س ِن ن] (ع اِ) دندان. || سال. (منتهی الارب). || عمر. مدت عمر. زندگانی. هنگام از عمر. (ناظم الاطباء). عمر. (منتهی الارب). سال و عمر. مؤنث است در مردم باشد یا غیر آن. ج، اسنان. (آنندراج). || گاو دشتی. (منتهی الارب) (آنندراج). گاو نر. (مهذب الاسماء). || تیزی مهره ٔ پشت. || جای تراش از قلم. || زبان قلم. || شاخ. || دانه از سیر. || دندانه ٔ راسن. || اکل شدید. (منتهی الارب) (آنندراج).
- سن بلوغ، هنگامی که شخص مکلف شود و به تکلیف رسد. (ناظم الاطباء).
- سن تمیز، هنگامی که شخص شاعر شود و خوب و بد را بشناسد.
- سن رشد، سن قانونی. بلوغ سن.
- سن شباب، جوانی. (ناظم الاطباء).
- سن شیخوخت، پیری. (ناظم الاطباء).
- سن قانونی، سال و مدت عمری که پس از آن قانون اجازه میدهد کلیه ٔ معاملات را شخصاً انجام دهد.
- سن و سال، عمر و زندگانی. (ناظم الاطباء).

معادل ابجد

اثری از آنتوان سن اگزوپری

1583

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری