معنی اثری از ابنسینا
حل جدول
المجسطی
القولنج
قانون
حکمت ابنسینا
مشا
مکتب ابنسینا
مشا
شاگرد ابنسینا
بهمنیار
کتابی از ابنسینا
شفا
قانون
لغت نامه دهخدا
اثری. [اَ را] (ع ص) مرد بسیارمال. مقابل ثَروی، زن بسیارمال.
اثری. [اَ ث َ ری ی] (ع ص نسبی) منسوب به اثر. (منتهی الارب). منسوب است به اثر که بمعنی حدیث و طلب آن و تبعیت از آن میباشد. (سمعانی). محدّث. اخباری: حسین اثری بن عبدالملک. عبدالکریم اثری بن منصور.
اثری. [اَ را] (ع اِ) نامی از نامهای مردان.
اثری. [اُ را] (ع اِمص) اسم مصدر از اُثرَه.
ابن اثری
ابن اثری. [اِ ن ُ اَ] (اِخ) رجوع به ماشأاﷲبن اثری شود.
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
893