معنی اثری از ابوعلی مسکویه
لغت نامه دهخدا
مسکویه. [م ُ ی َ / م ِ ک َ وَی ْه ْ](اِخ) احمدبن محمدبن یعقوب، مکنی به ابوعلی خازن. رجوع به ابوعلی مسکویه شود.
ابن مسکویه
ابن مسکویه. [اِ ن ُ م ُ ی َ /م ِ ک َ وَی ْه ْ] (اِخ) این کنیت که در بعض کتب از جمله دائرهالمعارف اسلامی به ابوعلی احمدبن محمدبن یعقوب داده شده است غلط است و کنیت او ابوعلی و لقبش مسکویه است بی اضافه ٔ ابن. رجوع به ابوعلی مسکویه شود.
ابوعلی
ابوعلی. [اَ ع َ] (اِخ) خازن. احمدبن محمدبن یعقوب مسکویه. رجوع به ابوعلی مسکویه شود.
ابوعلی. [اَ ع َ] (اِخ) احمدبن محمدبن یعقوب ملقب به مسکویه خازن.رجوع به احمد... و رجوع به ابوعلی مسکویه... شود.
ابوعلی. [اَ ع َ] (اِخ) احمدبن محمد رودباری. رجوع به ابوعلی رودباری... شود.
ابوعلی. [اَ ع َ] (اِخ) حسن بصری. بقولی کنیت حسن ابوعلی بوده است.
ابوعلی. [اَ ع َ] (اِخ) شرف الملک. رجوع به ابوعلی بن سینا... شود.
ابوعلی. [اَ ع َ] (اِخ) محمدبن عبدالوهاب الجبائی. رجوع به ابوعلی جبائی شود.
حل جدول
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
979