معنی اثری از احمد بن نصرالله

حل جدول

نام های ایرانی

نصرالله

پسرانه، یاری خداوند، نام یکی از فضلای نامدار قرن ششم و مترجم کلیله و دمنه، نصرالله منشی

واژه پیشنهادی

فرهنگ فارسی آزاد

نصرالله

نَصرُالله، جناب ملانصرالله شهمیر زادی از اَفاضل علماء و رئیس مذهبی در شهمیرزاد بودند، درحضور جنابان نیّر و سینا به هنگام تلاوت لوح سلطان مؤمن شدند و بنای تبلیغ امرالله نهادند و بس مصائب شدیده تحمل کردند تا در 1302 در شهیرزاد به ضرب گلوله شهید گشتند،

لغت نامه دهخدا

ابراهیم بن احمد

ابراهیم بن احمد. [اِ م ِ ن ِ اَم َ] (اِخ) ابن الحسن. رجوع به رباعی ابراهیم شود.

ابراهیم بن احمد. [اِ م ِ ن ِ اَ م َ] (اِخ) ابن مروان. از رجال حدیث. قبل از سال 290 هَ.ق. از دنیا رفته و از هدبه و جبارهبن مغلس روایت دارد.

ابراهیم بن احمد. [اِ م ِ ن ِ اَ م َ] (اِخ) ابن محمدبن اغلب بن ابراهیم بن اغلب. نهمین پادشاه اغلبی. میل بسیار به آبادی و عمران داشته لیکن قساوت بر طبع او غالب بوده و با بنی طولون که در مصر فرمانروائی داشتند جنگها داده و بر آنها غلبه کرده و به سال 289 هَ.ق. به بیماری ذوسنطاریا درگذشته و به قیروان مدفون شده است.

ابراهیم بن احمد. [اِ م ِ ن ِ اَم َ] (اِخ) هجدهمین سلطان عثمانی. در دوازدهم شوال 1024 هَ.ق. متولد شد و پس از برادر خود سلطان مرادرابع بتخت سلطنت نشست. وزیر او قره مصطفی مردی باتدبیر بود و برای اصلاح امور مالی سعی بلیغ کرد لکن پس از چهار سال صدارت درباریان بر وی شوریده موجبات قتل او را فراهم کردند. سلطان ابراهیم مردی خوشگذران بودو از امور کشوری غفلت داشت. در زمان او ترکان چند بار در دالماسی شکست خوردند و سلطان از این رو خشمناک شده مصمم گشت تمام مسیحیان مملکت را بقتل رساند لکن شیخ الاسلام مانع آمد. از کارهای مهم که در زمان این سلطان واقع شد فتح جزیره ٔ «اقریطش » بوده. ینی چریها در سال 1058 هَ.ق. او را دستگیر کرده در قلعه ٔ چینی لی کوشک، محبوس کردند و پس از چند روز بدار آویختند.


فضل بن احمد

فضل بن احمد. [ف َ ل ِ ن ِ اَ م َ] (اِخ) اسفراینی. رجوع به ابوالعباس اسفراینی شود.


ابراهیم بن احمد...

ابراهیم بن احمد المروزی. [اِ م ِ ن ِ اَ م َ دِل ْ م َ وَ] (اِخ) رجوع به ابواسحاق ابراهیم بن احمدبن اسحاق المروزی شود.

ابراهیم بن احمد حرانی. [اِ م ِ ن ِ اَ م َ دِ ح َرْ را] (اِخ) از رجال حدیث و گوینداحادیث موضوعه روایت میکرده، وابراهیم بن ابی حمید نیز مشهور است و از عبدالعظیم بن حبیب روایت کرده است.

ابراهیم بن احمد عجلی. [اِ م ِ ن ِ اَ م َ دِع ِ] (اِخ) یکی از رجال حدیث. او از یحیی بن ابی طالب روایت کرده است و در روایات او احادیث موضوعه هست.

ابراهیم بن احمد رقی. [اِ م ِ ن ِ اَ م َ دِ رَق ْ قی] (اِخ) از مشایخ صوفیه. او را با ابراهیم قصار صحبت بوده و به سال 347 هَ.ق. درگذشته است. سخنان بسیار در پند و موعظت از او منقول است.

ابراهیم بن احمد طرخان. [اِ م ِ ن ِ اَ م َ دِ طَ] (اِخ) کتابی خطی در سیصد صفحه از او در اروپا موجود است به نام کتاب السمات فی اسماء النبات بترتیب حروف معجم و مترادفات نباتی را ذکر کرده و ظاهراً در قرن هشتم هجری میزیسته است. (تاریخ اطبای عرب لکلرک).

معادل ابجد

اثری از احمد بن نصرالله

1230

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری