معنی اثری از اعتمادزاده

حل جدول

اثری از اعتمادزاده

مهره مار


اثری از محمود اعتمادزاده

از آن سوی دیوار، بسوی مردم، پراکنده، دختر رعیت، شهر خدا، قالی ایران، کاوه، گفتار در آزادی، مهره مار، مهمان این آقایان، نقش پرند

مهره مار

دختر رعیت


از آن سوی دیوار

اثری از محمود اعتمادزاده

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

اثری

اثری. [اَ را] (ع ص) مرد بسیارمال. مقابل ثَروی، زن بسیارمال.

اثری. [اَ ث َ ری ی] (ع ص نسبی) منسوب به اثر. (منتهی الارب). منسوب است به اثر که بمعنی حدیث و طلب آن و تبعیت از آن میباشد. (سمعانی). محدّث. اخباری: حسین اثری بن عبدالملک. عبدالکریم اثری بن منصور.

اثری. [اَ را] (ع اِ) نامی از نامهای مردان.

اثری. [اُ را] (ع اِمص) اسم مصدر از اُثرَه.


ابن اثری

ابن اثری. [اِ ن ُ اَ] (اِخ) رجوع به ماشأاﷲبن اثری شود.

معادل ابجد

اثری از اعتمادزاده

1252

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری