معنی اثری از امین احمدی رازی

لغت نامه دهخدا

امین احمد رازی

امین احمد رازی. [اَ اَ م َ دِ] (اِخ) پسر خواجه احمد. مؤلف تذکره ٔ معروف هفت اقلیم است. پدرش از طرف شاه طهماسب کلانتر ری بود و امین احمد به هند سفر کرد و هفت اقلیم را در سال 1028 هَ.ق./ 1691 م. تألیف کرد. جلد اول این کتاب به سال 1939 م. در کلکته بچاپ رسیده و نسخه های خطی آن در کتابخانه ٔ سپهسالار وکتابخانه های دیگر وجود دارد. (از تاریخ ادبیات رضازاده ٔ شفق ص 398) (از تاریخ ادبیات ادوارد براون ترجمه ٔ رشید یاسمی ص 297) (از فرهنگ سخنوران ص یا). و رجوع به فهرست کتابخانه ٔ مدرسه ٔ سپهسالار ج 2 ص 482 شود.


احمدی

احمدی. [اَ م َ] (اِخ) موضعی در جنوب رودان احمدی. (فارسنامه).

احمدی. [اَ م َ] (اِخ) موضعی در شمال بندرعباس.

احمدی. [اَ م َ دی ی] (اِخ) موضعی است بظاهر مدینه ٔ سنجار. (مراصدالاطلاع).

احمدی. [اَ م َ] (اِخ) شافعی مکنی به ابوالبقاء. اوراست: المعتقد الایمانی علی عقیده الامام الشیبانی.

احمدی. [اَ م َ] (اِخ) قریه ای است بنوزده فرسنگی میانه ٔ شمال و مغرب ده بارز. (فارسنامه).

احمدی. [اَ م َ] (اِخ) قریه ای است از مضافات بوشهر، بشش فرسنگی کاروانی مشرق بوشهر. (فارسنامه).

احمدی. [اَ م َ] (اِخ) نام محلی کنار راه کازرون و بوشهر میان عیسی وند و چغادک در 1141400 گزی طهران.

احمدی. [اَ م َدی ی] (اِخ) قصری بود بسامرّا که احمد معتمد علی اﷲ آنرا بنا کرد. (مراصدالاطلاع) (ضمیمه ٔ معجم البلدان).


رازی

رازی. (اِخ) محمدبن عمربن حسین بن حسن بن علی. اصل وی از طبرستان بود و در ری تولد یافت و در هرات درگذشت. کنیه ٔ او ابوعبداﷲ و معروف به امام فخر رازی و فخر رازی است. رجوع به فخر رازی شود.

رازی. (اِخ) ادهم رازی از مردم ری است و این بیت از اوست:
هرچندکه دلدار بما یار نباشد
شادیم اگر یار باغیار نباشد.
(تحفه ٔ سامی ص 177).
رجوع به ادهم رازی شود.

رازی. [] (ص نسبی) منسوب به راز بمعنی بنا. بنائی:
ای ز تو بر عمارت عالم
یافته عقل خلعت رازی.
ابوالفرج رونی.

فرهنگ فارسی هوشیار

احمدی

(صفت) منسوب به احمد، منسوب به احمد رسول الله ص: ملت احمدی، دینار ط که بنام احمد بن طولون نامیده شده است.

معادل ابجد

اثری از امین احمدی رازی

1101

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری