معنی اثری از خسرو معتضد

واژه پیشنهادی

اثری از خسرو معتضد

خسرو معتضد

شادکامان کاخ مرمر

از آلاشت تا آفریقا

ایران در آستانه قرن بیستم

عروس بخارا

فوزیه حکایت تلخکامی و قصه جدایی

حل جدول

خسرو معتضد

محقق تاریخ معاصر ایران


اثری از خسرو معتضد

درون ارتش شاه

تنش بزرگ

درون ارتش شاه، عروس بخارا

تنش بزرگ، در عصر دو پهلوی، در عصر رضاشاه، درون ارتش شاه، روزگار خوش گذشته، شب سرخ بغداد، ظل السلطان، عروس بخارا، کمیته مجازات، لیلا در چاله سیلابی، مثل ثریا گریه خواهم کرد، مرداویج، معماران عصر پهلوی، یکصد سال فراز و فرود

عروس بخارا

لغت نامه دهخدا

معتضد

معتضد. [م ُ ت َ ض ِ](ع ص) دادخواه.(منتهی الارب)(ناظم الاطباء). || یاری گیرنده.(غیاث)(آنندراج)(از منتهی الارب)(از اقرب الموارد). و رجوع به اعتضاد شود.

فرهنگ عمید

معتضد

یاری‌کننده،
یاری‌گیرنده، دادخواه،

فرهنگ فارسی آزاد

معتضد

مُعتَضِد، در پناه گیرنده، تحت کفالت گیرنده کمک و یاری خواهنده (اسم فاعل از اعتضاد است)،

معادل ابجد

اثری از خسرو معتضد

2899

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری