معنی اثری از ریچارد درایت

حل جدول

اثری از ریچارد درایت

تعطیلات وحشت‌زا


اثری از ریچارد هنری

دو سال در برابر دکل

لغت نامه دهخدا

درایت

درایت. [دِ ی َ] (ع اِمص) درایه. دانستن. عقل. دانش. (غیاث). علم. معرفت. (ناظم الاطباء). دریافت. دریافتن. بدانستن. عرفان. معرفت. وقوف. آگاهی. دانایی. بقیه: هرگاه که زمام آن بدست اهتمام او دادندی در آن آثار کفایت و درایت و ابواب امانت و صیانت تقدیم کردی. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 363). او به حسن رای و رویت و کمال و کفایت و درایت خویش آن مملکت در سلک نظام آورد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). امیر ناصرالدین را کفایت و درایت وامانت و دیانت اونبذی معلوم شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 356). در جمع میان درایت شمشیر و ذلاقت قلم منفرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 234). آورده اند که عقل و درایت او تا به جایی بود که حراث مصر شکایت آوردندش که پنبه کاشته بودیم... باران بی وقت آمد و تلف شد، گفت: پشم بایستی کاشتن. (گلستان سعدی). رفیق این سخن بشنید و بهم برآمد و برگشت و سخنهای رنجش آمیز گفتن گرفت کاین چه عقل و کفایت است و فهم و درایت. (گلستان).
بدین یکی شده بودم که گرد عشق نگردم
ترا بدیدم و بازم بدوخت چشم درایت.
سعدی.
رجوع به درایه شود. || در اصطلاح فلسفی ودر اصطلاح شرعی، رجوع به درایه شود.
- درایت حدیث، رجوع به درایهالحدیث ذیل درایه شود. || خاصیت.مزاج. خوی. عادت. طبیعت. سرشت. نهاد. (ناظم الاطباء).


ریچارد

ریچارد. (اِخ) دوم. پسر پرنس نوار (شاهزاده ٔ سیاه) (1367- 1400 م.) و پادشاه انگلستان (1377- 1399 م.). وی مدتی طولانی با پارلمنت انگلستان منازعه داشت. (فرهنگ فارسی معین).

ریچارد. (اِخ) سوم.متولد 1452 م. پادشاه انگلستان (1483- 1485 م.). در دنباله ٔ قتل فرزندان ادوارد چهارم که قیم آنان بود، وی سلطنتی توأم با قتل و وحشت ایجاد کرد و در بوسورت توسط هنری تودور کشته شد. (فرهنگ فارسی معین).

ریچارد. (اِخ) اول. ملقب به شیردل. متولد 1157 م.پادشاه انگلستان (1189- 1199 م.). پسر هنری دوم و آلینورداکیتن. وی در سومین جنگ صلیبی شرکتی مؤثر داشت، و به هنگام مراجعت، اسیر دوک دتریش لئوپولد گردید، و چون آزاد شد، با فیلیپ اگوست جنگید (1194 م.) ودر برابر کاخ شالوس کشته شد. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ فارسی هوشیار

درایت

دریافتن، آگاهی داشتن

فرهنگ فارسی آزاد

درایت

دِرایَت، (دَری-یَدرِی) دانستن- دریافتن- آگاهی داشتن

فرهنگ معین

درایت

(اِمص.) دریافت، آگاهی، (اِ.) مزاج، عادت، سرشت، نهاد، (مص م.) دانستن، دریافتن. [خوانش: (دِ یَ) [ع. درایه]]

فرهنگ عمید

درایت

آگاهی داشتن، دانستن، دریافتن،

مترادف و متضاد زبان فارسی

درایت

آگاهی، ادراک، تدبیر، دانایی، فراست، کیاست، هوش

فارسی به عربی

درایت

کیاسه

واژه پیشنهادی

اثری از ریچارد باخ

فراسوی ذهنم

یگانه


اثری از ریچارد هالیس

عذرخواهی بسه دخترجان

معادل ابجد

اثری از ریچارد درایت

1752

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری