معنی اثری از شیخ مرتضی انصاری

لغت نامه دهخدا

شیخ مرتضی

شیخ مرتضی. [ش َ م ُ ت َ ضا] (اِخ) شیخ انصاری. رجوع به انصاری، شیخ مرتضی بن محمدامیر شوشتری شود.


شیخ انصاری

شیخ انصاری. [ش َ خ ِ اَ] (اِخ) لقب شیخ مرتضی انصاری. رجوع به انصاری، شیخ مرتضی بن محمدامیر شوشتری شود.


مرتضی

مرتضی.[م ُ ت َ ضا](اِخ)(شیخ...) رجوع به انصاری شود.

مرتضی. [م ُ ت َ ضی ی](ص نسبی) منسوب به مرتضی.(ناظم الاطباء). رجوع به مرتضوی شود.

مرتضی. [م ُ ت َ ضا](اِخ) لقب علی بن ابی طالب است علیه السلام:
خاصه تر این گروه کز دل پاک
شیعت مرتضای کرارند.
ناصرخسرو.
زبده ٔ دور عالمی زان چو نبی و مرتضی
بحر عقول را دُری شهر علوم را دَری.
خاقانی.
مرتضی صولتامگر سوی قبر
هدیه چون مرتضی فرستادی.
خاقانی.
رجوع به علی(ابن ابی طالب) شود.

مرتضی. [م ُ ت َ ضا](اِخ)(سید...) رجوع به علم الهدی شود.

مرتضی. [م ُ ت َ ضا](ع ص) پسندیده.(غیاث اللغات، از منتخب اللغات و کنزاللغه)(مهذب الاسماء)(زمخشری). گزیده. مختار. اِرتضاه ُ؛ اختاره.(از متن اللغه). نعت مفعولی است از ارتضاء:
چون به گورستان روی ای مرتضی
استخوانشان را بپرس از مامضی.
مولوی.
|| راضی کرده شده. خشنود شده.(فرهنگ فارسی معین). رجوع به ارتضاء شود.

مرتضی. [م ُ ت َ](ع ص) کسی که برمی گزیند و اختیار میکند و پسند می کند.(ناظم الاطباء). نعت فاعلی از ارتضاء. رجوع به ارتضاء شود. || راضی. خشنود.(ناظم الاطباء). که چیزی را اختیار کند و بدان قانع و خرسند باشد. رجوع به اقرب الموارد و نیز رجوع به ارتضاء شود.


انصاری

انصاری. [اَ] (اِخ) ابوایوب خالدبن زید. صحابی بود. رجوع به ابوایوب انصاری شود.

انصاری. [اَ] (اِخ) شیخ مرتضی بن محمد امیر شوشتری. از مجتهدان بنام شیعه بود. در بیست سالگی به عراق رفت و در کربلا نزد سید مجاهد و دیگران تلمذ کردو هنگام محاصره ٔ کربلا توسط دولت عثمانی به کاظمین رفت و سپس به شوشتر شد و پس از دو سال مجدداً به عراق رفت و در نجف سکنی گزید. پس از چندی به کاشان رفت ونزد صاحب مناهج سه سال تلمذ کرد و آنگاه به خراسان شتافت و از آنجا به وطن خود بازگشت و پس از پنج سال مجدداً به نجف رفت. وی از سال 1249 هَ. ق. بتدریس پرداخت و از سال 1266 که صاحب جواهر درگذشت مرجع تقلید شیعه گردید. تحقیقات انصاری در فقه استدلالی و اصول و قواعد کلیه ٔ حقوق شیعه بی سابقه است. از آثار وی «رسائل » در اصول و «مکاسب » در فقه دقیق ترین تحقیقات حقوقی را در بر دارد. (از فرهنگ فارسی معین، اعلام).

انصاری. [اَ] (اِخ) ابویحیی زکریا (شیخ الاسلام). (825 یا 826-925 هَ. ق.). دانشمند مصری قاضی و مفسر و محدث بود و در علوم دیگر نیز مهارت و مدتی شغل قضاوت داشت و او را آثار متعددی است که بسیاری از آنها بطبع رسیده. (از معجم المطبوعات و اعلام زرکلی چ 2 ج 3 ص 80). و رجوع به معجم المطبوعات شود.

فرهنگ فارسی آزاد

شیخ مرتضی انصاری

شَیْخ مُرتَضی اَنْصارِی، مجتهد اَعْلَم شیعیان و مردی مُتَّقِی بود که بعد از فوت شیخ محمد حسن صاحب جواهر از 1266 مرجع مطلق شیعیان گردید. وی با مجتهدین مقیم عراق که بتحریک شیخ عبدالحسین طهرانی در مخالفت با حضرت بهاءالله متفق شده بودند موافقت و همکاری ننمود. تولدش به سال 1214 هجری در دزفول و فوتش در 1281 در نجف بوده است. از آثار متعدده وی " مکاسب " و " فرائد الاصول " معروف به " رسائل " مشهور میباشد،


مرتضی انصاری

مُرتَضی اَنصارِی، شیخ مرتضی انصاری، اعظم و یا از اعاظم علمای شیعه در عصر خویش (از جمله مقارن دوران اقامت مبارک حضرت بهاء الله در بغداد) می باشد که با وجود مراجعات و تحریکات علمای شیعه در بغداد و عتبات، اقدامی علیه امر الهی و حضرت بهاء الله ننمود،

واژه پیشنهادی

حل جدول

معادل ابجد

اثری از شیخ مرتضی انصاری

3431

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری