معنی اثری از شیوا مقانلو

حل جدول

اثری از شیوا مقانلو

دودمقدس

دود مقدس


نسرین مقانلو

از بازیگران فیلم چهار باندی

از بازیگران فیلم روزگاری عشق و خیانت

بازیگر سریال مختارنامه


شیوا

رسا

از خدایان هندى

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

مقانلو

مقانلو. [م ُ](اِخ) دهی از دهستان قزل گچیلو است که در بخش ماه نشان شهرستان زنجان واقع است و 470 تن سکنه دارد.(از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).


شیوا

شیوا. [شی] (ص) فصیح. ظریف. بلیغ. (یادداشت مؤلف) (مؤید الفضلاء) (فرهنگ جهانگیری). فصیح و بلیغ. (ناظم الاطباء) (از برهان) (از غیاث) (از آنندراج) (از انجمن آرا). نغز.خوب. جید. نیکو: شیوه ٔ شیوا. سخن شیوا:
گشتم از یمن مدحت شه دین
در سخن بس تبستغ و شیوا.
منجیک.

شیوا. [شی] (اِخ) سومین تشخص تثلیث هندی، خدای مخرب. (فرهنگ فارسی معین).

شیوا. [شی] (اِخ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان لاهیجان. آب از نهر کیاجو از سفیدرود. سکنه ٔ آن 301 تن. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).

فرهنگ عمید

شیوا

در آیین هندوئیسم، خدای مخرب و مظهر انهدام که معمولاً او را به‌صورت مردی عبوس نمایش می‌دهند،
آیین پرستش شیوا که یکی از سه صورت مهم آیین کنونی هندوئیسم را تشکیل می‌دهد،

نام های ایرانی

شیوا

دخترانه، شیرین بیان، خوش زبان، ایزد بزرگ هندیان باستان، فصیح، بلیغ

معادل ابجد

اثری از شیوا مقانلو

1263

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری