معنی اثری از فاطمه سمیعی

حل جدول

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

حسین سمیعی

حسین سمیعی. [ح ُ س َ ن ِ س َ] (اِخ) ادیب السلطنه. رئیس فرهنگستان ایران بود. رجوع به سمیعی شود.


حسن سمیعی

حسن سمیعی. [ح َ س َ ن ِ س َ] (اِخ) رجوع به سمیعی شود.


آل فاطمه

آل فاطمه. [ل ِ طِ م َ] (اِخ) اولاد رسول از نسل علی و فاطمه علیهماالسلام.


فاطمه ٔ زهرا

فاطمه ٔ زهرا. [طِ م َ ی ِزَ] (اِخ) رجوع به فاطمه دختر محمدبن عبداﷲ شود.


ستی فاطمه

ستی فاطمه. [س ِت ْ تی طِ م َ] (اِخ) بنت امام موسی بن جعفر. رجوع به ستی و فاطمه و معصومه شود.


بنی فاطمه

بنی فاطمه. [ب َ طِ م َ] (اِخ) سادات و ذراری سرور کائنات صلوات اﷲ علیه و آله. چه اولاد آن سرور منحصر شد به اولاد فاطمه علیهاالسلام و از سایر بنات آن حضرت اولادی نماند. (ناظم الاطباء):
خدایا به حق بنی فاطمه
که بر قول ایمان کنم خاتمه.
سعدی.


فاطمه سلطان

فاطمه سلطان. [طِ م َ س ُ] (اِخ) فاطمه سلطان امامی دختر شکراﷲمیرزا دارا. شاعره ای از مردم ابهر بوده که منظومه ای بنام هدیه ٔ فاطمیه ساخته است. (الذریعه ج 9 ص 802).

فاطمه سلطان. [طِ م َ / م ِ س ُ] (اِ مرکب) دارکوب. (یادداشت بخط مؤلف). داربر. رجوع به دارکوب شود.


قالیچه ٔ فاطمه

قالیچه ٔ فاطمه. [چ َ / چ ِ ی ِ طِ م َ /م ِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) کنایه از قوس و قزح.


فاطمه خاتون

فاطمه خاتون.[طِ م َ] (اِخ) از ارکان دولت توراکیناخاتون، زوجه ٔ اوکتای قاآن. (از جهانگشای جوینی ج 1 ص 199 و 202).

نام های ایرانی

فاطمه

دخترانه، زنی که بچه خود را از شیر گرفته باشد، نام دختر پیامبر (ص)

فرهنگ معین

فاطمه

زنی که بچه دوساله را از شیر گرفته، از اعلام زنان است، نام دختر پیغمبر (ص) و همسر علی (ع) ملقب به زهراء. [خوانش: (طِ) (اِفا.)]

فرهنگ فارسی هوشیار

فاطمه

زنی که فرزند خود را از شیر گرفته باشد و نام دختر حضرت رسول (ص)

معادل ابجد

اثری از فاطمه سمیعی

1044

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری