معنی اثری از محمدحجازی

سخن بزرگان

محمدحجازی

مید سرابی است که اگر ناپدید شود همه از تشنگی خواهیم سوخت.

حل جدول

واژه پیشنهادی

اثری از محمدحجازی

روانشناسی یا جبر و اختیار


اثری از بنیادگرای ناراضی

اثری از محمدصادق خرازی


اثری از صفیه گلرخسار

اثری از محسن حمید


اثری از آنتونی رابینز

اثری از افکار بزرگ


اثری از عبدالحسین زرینکوب

اثری از عبدالحسین زرینکوب


اثری از روبن داریو

اثری از روبن داریو


اثری از جان آپدایک

اثری از با من ازدواج کن


اثری از محمد قراگوزلو

اثری از چنین گفت بامداد خسته

لغت نامه دهخدا

اثری

اثری. [اَ را] (ع ص) مرد بسیارمال. مقابل ثَروی، زن بسیارمال.

اثری. [اَ ث َ ری ی] (ع ص نسبی) منسوب به اثر. (منتهی الارب). منسوب است به اثر که بمعنی حدیث و طلب آن و تبعیت از آن میباشد. (سمعانی). محدّث. اخباری: حسین اثری بن عبدالملک. عبدالکریم اثری بن منصور.

اثری. [اَ را] (ع اِ) نامی از نامهای مردان.

اثری. [اُ را] (ع اِمص) اسم مصدر از اُثرَه.


ابن اثری

ابن اثری. [اِ ن ُ اَ] (اِخ) رجوع به ماشأاﷲبن اثری شود.

معادل ابجد

اثری از محمدحجازی

840

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری