معنی اثری از محمدحسین محمدی

واژه پیشنهادی

حل جدول

اثری از محمدحسین محمدی

از یادرفتن

از یاد رفتن


محمدحسین محمدی (چشمه)

از یاد رفتن


محمدحسین

نام کوچک استادشهریار

نام کوچک استاد شهریار

لغت نامه دهخدا

محمدحسین

محمدحسین. [م ُ ح َم ْ م َ ح ُ س َ] (اِخ) (میرزا...) فروغی متخلص به ادیب و ملقب به ذکاءالملک اول. رجوع به فروغی شود.

محمدحسین. [م ُ ح َم ْ م َ ح ُ س َ] (اِخ) (... خان علوی) او در مائه ٔ دوازدهم هجری می زیسته است و او راست: کتاب مخزن الادویه. (یادداشت مرحوم دهخدا).

محمدحسین. [م ُ ح َم ْ م َ ح ُ س َ] (اِخ) میرزا محمدحسین سیفی قزوینی ملقب به عمادالکتاب. از اساتید خوشنویس خط نستعلیق است. در 1285 هَ. ق. در قزوین متولد شد، شاهنامه ٔ معروف به امیربهادری و اوصاف الاشراف خواجه نصیرالدین طوسی به خط اوست. وی چندی به معرفی کریم دواتگر در کمیته ٔ مجازات میرزا ابراهیم خان منشی زاده به تحریر بیانیه ها پرداخت، پس از دستگیری اعضاء آن کمیته میرزا محمدحسین زندانی گردید. پس از آزاد شدن در سال 1304 خورشیدی در دفتر مخصوص رضاشاه مأمور تحریر شد تا در سال 1315 خورشیدی در تهران در سن 70سالگی جان به جان آفرین تسلیم کرد. (رجال بامداد ج 3 ص 382).

محمدحسین. [م ُ ح َم ْ م َ ح ُ س َ] (اِخ) ابن عبدالرحیم طهرانی رازی. از فقهای امامیه بود که سالها در کربلا رحل اقامت افکند و به تدریس فقه و اصول اشتغال داشت. مؤلف روضات الجنات در شرح حال شیخ محمدتقی طهرانی رازی نویسد که او برادری داشت فاضل به نام شیخ محمد حسین مؤلف کتاب الفصول فی العلم الاصول که از بهترین و جامعترین کتب اصول فقه می باشد. طهرانی رازی در سال 1261 در شهر کربلا فوت نمود. (از معجم المطبوعات ج 2 ص 1649) (الاعلام زرکلی ج 3 ص 891) (روضات الجنات ج 1 ص 131).


محمدی

محمدی. [م ُ ح َم ْ م َ] (ص نسبی) منسوب به محمد پیامبر اسلام (ص).
- دین محمدی، دین اسلام:
چراغ دولت دین محمدی افروخت
به شرق و غرب و به آفاق هم به بحر و به بر.
ناصرخسرو.
- گل محمدی، منسوب به محمد، سرخ گل. گل سرخ. گل سوری. ورد احمر. حوجم. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به سوری شود.
- محمدی جمال، که دارای جمالی زیبا چون حضرت محمد است:
زان شه که محمدی جمال است
روزیم کن آنچه در خیال است.
نظامی.

محمدی. [م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ) دهی است از دهستان گیفان بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد. دارای 244 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

محمدی. [م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ) دهی است از دهستان رود حله ٔ بخش گناوه ٔ شهرستان بوشهر، واقع در 48هزارگزی جنوب خاور گناوه، با 400 تن سکنه. آب آن از چاه تأمین میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

محمدی. [م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ) دهی است از دهستان کفرآور بخش گیلان شهرستان شاه آباد، واقع در 29هزارگزی شمال خاوری گیلان و 2هزارگزی باختر قیطول، با 100 تن سکنه. آب آن از رودخانه ٔ کفرآور تأمین میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

فرهنگ فارسی هوشیار

محمدی

گل محمدی: گل گلاب از گیاهان (صفت) واحد وزن قدیم معمول در اصفهان مساوی یک ری و نیم. (صفت) منسوب به محمد (مطلقا)، منسوب به محمد ص بن عبدالله پیغمبر اسلام.

معادل ابجد

اثری از محمدحسین محمدی

1041

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری