معنی اثری از مهرداد انتظامی

حل جدول

اثری از مهرداد انتظامی

کوله بارعهد، گذرعاشقی، لحظه های بی تو


انتظامی

بازیگر فیلم گاو

بازیگر نقش خان مظفر

لغت نامه دهخدا

مهرداد

مهرداد. [م ِ] (اِخ) نام پسر خسروپرویز. آنگاه که سرداران پرویز را گرفتند و به قصد کشتن او وی را حبس کردند مهرداد را پیش چشم او سر بریدند. (یادداشت مؤلف).

مهرداد. [م ِ] (اِخ) مهردار. دهی است از شهرستان تبریز. رجوع به مهردار شود.


انتظامی

انتظامی. [اِ ت ِ] (ص نسبی) منسوب به انتظام. (فرهنگ فارسی معین).
- قوای انتظامی، قوه هایی که حفظ نظم و آرامش مملکت بعهده ٔ آنهاست، مانند ارتش و شهربانی و ژاندارمری. (از فرهنگ فارسی معین).
- مأمور انتظامی، مأموری که عهده دار حفظ نظم و آرامش است.


مهرداد ششم

مهرداد ششم. [م ِ دِ ش ِ ش ُ] (اِخ) پسر مهرداد پنجم و ملقب به اوپاتور و معروف به بزرگ. وی در حدود سال 132 ق.م. متولد شد و از سال 120 تا 63 ق.م. سلطنت کرد. از جوانی و آغاز سلطنت اواطلاع دقیقی در دست نیست. به تدریج بر کاپادوکیه، پافلاگونیا، بیثونیا و تمام قسمت جنوبی و شرقی دریای سیاه تسلط یافت. مخالفت وی با شاهان بیثونیا مقابله و دشمنانگی وی را با دولت روم باعث شد مهرداد سه بار بارومیان جنگید و این جنگها در تاریخ به نام جنگهای مهردادی معروف است. مهرداد در نخستین جنگ مهردادی که از 88 تا 84 ق.م. طول کشید در ابتدا پیروزیهایی به دست آورد تا اینکه سردار وی در یونان از دست سولا سردار رومی شکست خورد و مهرداد ناچار به صلح شد و غرامت زیادی پرداخت. دومین جنگ مهردادی از 83 تا 81 ق.م. طول کشید. در این جنگ مهرداد سپاهیان رومی را شکست داد و پونتوس را مورد حمله قرار داد. در سومین جنگ (74-64 ق.م.) مهرداد بیثونیا را متصرف شد و پونتوس را از نو فتح کرد (68-67 ق.م.). اما از پومپی سردار رومی در 66 ق.م. شکست خورد و به کریمه گریخت و سرانجام خودکشی کرد. مهرداد ششم یکی از بزرگترین سرداران تاریخ و بزرگترین دشمن روم در تمام قرون و اعصار بوده است. رجوع به تاریخ ایران مشیرالدوله صص 147-149 شود.


مهرداد پنجم

مهرداد پنجم. [م ِ دِ پ َ ج ُ] (اِخ) پادشاه پارت، ملقب به ائوئرگتس که ظاهراً از 150 تا 121 ق.م. سلطنت کرد و در زمان سلطنت خویش با رومیان صلح نمود.


مهرداد چهارم

مهرداد چهارم. [م ِ دِ چ َ رُ] (اِخ) پادشاه پارت و ملقب به فیلوپاتورفیلادلفوس. وی ظاهراً از 170 تا 150 ق.م. و در دوره ٔ بین مرگ خسرو و آخر سلطنت بلاش دوم در ایران سلطنت کرد، ولی از حوادث زمان او هیچگونه سند و نوشته ای در دست نیست.

فرهنگ فارسی هوشیار

انتظامی

قوای انتظامی مانند ارتش، شهربانی، ژاندارمری

نام های ایرانی

مهرداد

پسرانه، داده خورشید، نام چند تن از پادشاهان اشکانی، داده خورشید

پسرانه، داده خورشید

فرهنگ معین

انتظامی

(~.) [ع - فا.] (ص نسب.) منسوب به انتظام.،قوای ~ قوایی که حفظ نظم و آرامش مملکت به عهده آن هاست مانند: ارتش، شهربانی، ژاندارمری.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

انتظامی

ساماندهی

فارسی به عربی

انتظامی

تادیبی

معادل ابجد

اثری از مهرداد انتظامی

2375

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری