معنی اثری از میترا معتضد

حل جدول

اثری از میترا معتضد

وسوسه ازدواج


میترا

الهه خورشید ایران باستان

لغت نامه دهخدا

میترا

میترا. (اِخ) مهر. رجوع به مهر شود.


معتضد

معتضد. [م ُ ت َ ض ِ](ع ص) دادخواه.(منتهی الارب)(ناظم الاطباء). || یاری گیرنده.(غیاث)(آنندراج)(از منتهی الارب)(از اقرب الموارد). و رجوع به اعتضاد شود.

واژه پیشنهادی

فرهنگ عمید

معتضد

یاری‌کننده،
یاری‌گیرنده، دادخواه،

فرهنگ فارسی آزاد

معتضد

مُعتَضِد، در پناه گیرنده، تحت کفالت گیرنده کمک و یاری خواهنده (اسم فاعل از اعتضاد است)،

مترادف و متضاد زبان فارسی

میترا

خورشید، خور، شمس، مهر،
(متضاد) ماه، قمر

فرهنگ فارسی هوشیار

میترا

مهر، مظهر روشنایی و فروغ، خورشید


معتضد

دادخواه

فرهنگ معین

معتضد

(مُ تَ ض) [ع.] (اِفا.) یاری کننده، یاری گیرنده.


میترا

فرشته موکل بر مهر و محبت، فرشته نگهبان راستی و عهد و پیمان، مظهر روشنایی و فروغ. [خوانش: (اِ.)]

نام های ایرانی

معتضد

پسرانه، یاری گیرنده، نام یکی از خلفای عباسی


میترا

دخترانه، نام یک الهه، دوستی و محبت و مهر. نام همسر رامسس دوم (فراعنه مصر)، صورتی از واژه"مهر" در زبانهای ایران قدیم، الهه مهر که چشم دادگاه عدالت است و هیچ چیز را نمی توان ازدید او پنهان داشت؛بدون گذشت درمقابل پیمان شکنان؛ پاسدار راستی

فرهنگ پهلوی

میترا

مظهر دوستی و محبت و صلح وصفا و روشنایی

معادل ابجد

اثری از میترا معتضد

2684

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری