معنی اثری از میترا معتضد
حل جدول
لغت نامه دهخدا
واژه پیشنهادی
خسرو معتضد
فرهنگ عمید
یاریکننده،
یاریگیرنده، دادخواه،
فرهنگ فارسی آزاد
مُعتَضِد، در پناه گیرنده، تحت کفالت گیرنده کمک و یاری خواهنده (اسم فاعل از اعتضاد است)،
مترادف و متضاد زبان فارسی
خورشید، خور، شمس، مهر،
(متضاد) ماه، قمر
فرهنگ معین
نام های ایرانی
فرهنگ پهلوی
مظهر دوستی و محبت و صلح وصفا و روشنایی
معادل ابجد
2684