معنی اثری از نشاظ اصفهانی
حل جدول
گنجینه
لغت نامه دهخدا
اصفهانی. [اِ ف َ] (اِخ) محمدبن محمودبن محمدبن عبدالکافی... رجوع به اصفهانی ابوحامد شود.
اصفهانی. [اِ ف َ] (اِخ) ابومنصور حسین بن طاهربن زید. رجوع به ابومنصور اصفهانی شود.
اصفهانی. [اِ ف َ] (اِخ) شمس الدین اصفهانی شافعی محمدبن محمود. رجوع به اصفهانی ابوحامد شود.
اصفهانی. [اِ ف َ] (اِخ) راغب. رجوع به اصفهانی ابوالقاسم حسین بن محمد... و راغب شود.
اصفهانی. [اِ ف َ] (اِخ) ابوموسی مدنی. رجوع به اصفهانی مدنی و محمدبن ابی بکر عمر اصفهانی شود.
اصفهانی. [اِ ف َ] (اِخ) علی بن داودبن سلیمان اصفهانی صائن الدین فارسی. رجوع به صائن اصفهانی شود.
اصفهانی. [اِ ف َ] (اِخ) ابوعبداﷲ محمدبن عبداﷲبن غالب اصفهانی. رجوع به ابوعبداﷲ باح و باح شود.
اصفهانی. [اِ ف َ] (اِخ) رجوع به ابوسعید (شیخ...) اصفهانی شود.
اصفهانی. [اِ ف َ] (اِخ) ابوالفرج. رجوع به ابوالفرج اصفهانی شود.
اصفهانی. [اِ ف َ] (اِخ) ابراهیم بن محمد اصفهانی. رجوع به ثقفی و ابراهیم بن محمد ثقفی شود.
اصفهانی. [اِ ف َ] (اِخ) علی بن حسین. رجوع به ابوالفرج اصفهانی شود.
اصفهانی.[اِ ف َ] (اِخ) کمال الدین اسماعیل. شاعر نامور اصفهانی. رجوع به کمال الدین، و تاریخ گزیده ص 824 شود.
اصفهانی. [اِ ف َ] (اِخ) ابوعیسی اصفهانی جعفربن یعقوب، ابوعیسی حکیم اصفهانی. او راست: اسفار آدم علیه الصلاهو السلام. تاریخ وفات او معلوم نیست. (از اسماءالمؤلفین ج 1 ستون 252). و رجوع به ابوعیسی و جعفر شود.
اصفهانی. [اِ ف َ] (اِخ) حسن بن عبداﷲ اصفهانی، معروف به لکذه یا لغده و مکنی به ابوعلی. رجوع به ابوعلی لکذه و حسن و اصفهانی ابوعلی حسن شود.
معادل ابجد
2207