معنی اثری از کورس برزی
حل جدول
تصنیف زندگی
لغت نامه دهخدا
برزی. [ب َ ی ی] (ع ص) پارسا و زیرک. (آنندراج).
برزی. [ب ُ زا] (اِخ) دهی است در واسط. از آن ده است رضی الدین بن برهان راوی صحیح مسلم. (منتهی الارب).
برزی. [ب ُ زا] (اِخ) دهی است از مضافات بغداد. (منتهی الارب).
برزی. [ب َ] (اِ) دهقان و کاشتکار. (آنندراج). برزگر. برزیگر. برزه گر. زارع. کشاورز. رجوع به برزیگر شود.
کورس
کورس. (فرانسوی، اِ) دو. دویدن. || مسابقه (اسبدوانی). || مسافتی که طی کنند. (فرهنگ فارسی معین).
کورس. [رُ] (اِخ) تلفظ یونانی کورش است. (از حاشیه ٔ برهان چ معین، ذیل کوروش). رجوع به کورش و ذوالقرنین شود.
کورس.[کُرْ] (اِخ) جزیره ای در بحر ابیض (مدیترانه) و یکی از ایالتهای کشور فرانسه است و شهرهای عمده ٔ آن آژاکسیو (محل تولد ناپلئون اول)، باستیا، کالوی، کورت و سارتن می باشد. این ایالت از پنج ولایت و 62 بلوک و 366 بخش تشکیل یافته و 8722 کیلومتر مربع وسعت و 269831 تن سکنه دارد. این جزیره به وسیله ٔ «ژنواها» در سال 1768 م. به فرانسه فروخته شده است. ارتفاعات این جزیره را کوههای سنتو، روتوندو، اورو و جز اینها تشکیل داده و دره های عمیقی را در این جزیره بوجود آورده اند. محصولات عمده ٔ این جزیره شراب، زیتون و درختان میوه است، ولی محصول اصلی آن شاه بلوط و پرورش گوسفند و صید ماهی است. جلب سیاحان نیز از منابععمده ٔ تحصیل ثروت مردم این جزیره است. (از لاروس).
کورس. [رَ / رْ / ک َ وَ] (اِ) موی پیچیده و مجعد را گویند. (برهان). موی پیچیده و گره دار که به عربی مجعد گویند و آن را پارسیان شیراز نیز کرنجی گویند. (آنندراج) (انجمن آرا). موی پیچیده و مجعد. (فرهنگ فارسی معین). کرس. کرسه. کورسه. (از حاشیه ٔ برهان چ معین) (از فرهنگ فارسی معین). || به معنی چرک و ریم هم آمده است. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا).
نام های ایرانی
دخترانه، جای بلند، سکو، کنایه از بلند قامت (نگارش کردی: بهرزی)
فرهنگ معین
(کَ رَ) (اِ.) پیچ و شکن موی.
مسابقه، (عا.) هر بار سوار و پیاده شدن از اتوبوس. [خوانش: (رْ) [فر.] (اِ.)]
فرهنگ عمید
مسیر معینی که وسیلۀ نقلیۀ عمومی با کرایۀ معین طی میکند،
(ورزش) مسیر مخصوص در رقابتهای اسبدوانی، اتومبیلرانی، موتورسیکلترانی، و مانند آنها،
مسابقۀ سرعت،
مترادف و متضاد زبان فارسی
مسابقه، دو، دوره، مسافت، مجعد
گویش مازندرانی
ارزن – گاورس
معادل ابجد
1224