معنی اثر الکساندرا ریپلى

لغت نامه دهخدا

الکساندرا

الکساندرا. [اَ ل ِ] (اِخ) دختر حکمران مشهور تروآ که پریام نام داشت. وی بنام کاساندر نیز معروف است. (از قاموس الاعلام ترکی ج 1 ص 331).

الکساندرا. [اَ ل ِ] (اِخ) ملکه ٔ انگلستان.در کپنهاک بدنیا آمد (1844- 1925 م.). وی دختر پادشاه دانمارک کریستیان نهم و همسر ادوارد هفتم بود.

الکساندرا. [اَ ل ِ] (اِخ) زن الکساندر یوحنا حکمران فلسطین. وی پس از مرگ شوهرش از 79 تا 70 ق. م. بنیابت پسرش حکومت کرد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 1 ص 331).

الکساندرا. [اَ ل ِ] (اِخ) ناحیه ٔ مرکزی استرالیا، که تابع استرالیای جنوبی است. ساکنان آن برخی از قبایل بومی هستند. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 1 ص 331 ذیل الکساندره لاند شود.


الکساندرا فرودیس...

الکساندرا فرودیسی.[اَ ل ِ اَ] (اِخ) رجوع به اسکندر افرودیسی شود.


الکساندرا فئودرو...

الکساندرا فئودرونا. [اَ ل ِ ف ِ ءُ دُ رُ] (اِخ) (الیکس دُهس) امپراتریس روس. در دارمستاد بدنیا آمد (1872- 1918 م.) و دختر دوک دهس لوئی چهارم و همسر نیکلای دوم بود. او و خانوده اش به سال 1918 م. قتل عام شدند.


اثر

اثر. [اَ ث َ] (ع مص) بر اثر ماندن. در عقب ماندن. || نقل کردن حدیث. روایت کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). || برگزیدن.

اثر. [اَ] (ع اِ) جوهر شمشیر. ج، اُثور. (منتهی الارب). پرند شمشیر.

اثر. [اَ] (ع مص) بر گشنی داشتن. (تاج المصادر). || بسیار جستن شتر نر بر شتر ماده. (منتهی الارب). || برانگیختن.

فارسی به عربی

اثر

اثر، اثر علیه، اخدود، اشاره، انطباع، بقیه، تاثیر، ختم، خلیع، علامه، کفاءه، مسار، نتیجه، نمو

واژه پیشنهادی

کارگردان فیلم الکساندرا

الکساندر سوکوروف

عربی به فارسی

اثر

عواقب بعدی , پس ایند , جای پا , مهر زدن , نشاندن , گذاردن , زدن , منقوش کردن , اثر , اثار مقدس , عتیقه , یادگار , باستانی , نشان , رد پا , مقدار ناچیز , ترسیم , رسم , ترسیم کردن , ضبطکردن , کشیدن , اثر گذاشتن , دنبال کردن , پی کردن , پی بردن به , بدنبال کشیدن , بدنبال حرکت کردن , طفیلی بودن , دنباله دار بودن , دنباله داشتن , اثر پا باقی گذاردن , پیشقدم , پیشرو , دنباله

معادل ابجد

اثر الکساندرا ریپلى

1310

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری