معنی اثر دیگری از ملاصدرا

حل جدول

اثر دیگری از ملاصدرا

المشاعر


ملاصدرا

نویسنده اثر شواهد الربوبیه

دانشمند ایرانی ملقب به صدرالمتالهین

شاگرد میرداماد

دانشمند معروف ایرانی ملقب به صدرالمتالهین

شاگرد شیخ بهایی

صدرالمتالهین


تبعیدگاه ملاصدرا

کهک


میرداماد ، ملاصدرا

فیلسوف عصر صفوی


لقب ملاصدرا

صدرالمتالهین

لغت نامه دهخدا

ملاصدرا

ملاصدرا. [م ُل ْلا ص َ](اِخ) محمدبن ابراهیم بن یحیی شیرازی، ملقب به صدرالدین و صدرالمتألهین و معروف به صدرا و ملاصدرا از حکمای بزرگ قرن یازدهم هجری است. وی مخصوصاً درحکمت اشراق تبحری تمام داشته و معضلات این رشته از فلسفه را به دقت تمام موشکافی کرده و بعضی از اقوال وعقاید فلاسفه ٔ مشائین را با دلیل و برهان مردود ساخته است. چنانکه بر خلاف نظر مشائین که وجودها را حقایق متباین می پندارند او وجود را که اصل و حقیقت هر چیزاست یک حقیقت واحد می داند و برای آن مراتب متعدد که از حیث ضعف و شدت و نقص و کمال با هم فرق دارند قائل است. این نظر ملاصدرا با نظر شیخ اشراق هم متفاوت است چه سهروردی شدت و ضعف و نقص و کمال را در ماهیت قائل است نه در وجود. موضوع دیگری که ملاصدرا در آن ابتکار نشان داده است فرضیه ٔ مشهور «حرکت جوهری » است. پیش از او اکثریت حکما از آن جمله ابن سینا حرکت را دراعراض جسم طبیعی منحصر می دانستند. ملاصدرا جوهر را نیز متحرک اعلام نمود ولی تصریح کرد که تغییری که بر اثر این حرکت در جوهر پدید می آید تغییری است اشتدادی و استکمالی و به حقیقت جوهر جسم خدشه وارد نمی سازد وآن را دگرگون نمی کند، چنانکه تغییراتی که انسان را در ادوار مختلف زندگی عارض می گردد از حیث شدت و ضعف کمال انسانیت است نه از حیث حقیقت انسان، یعنی جوهر جسم انسان و هسته ٔ اصلی وجود او. ملاصدرا از فرضیه ٔ حرکت جوهری نتایجی چند می گیرد که از آن جمله اثبات «معاد جسمانی » است. وی برای اینکه از سب و شتم در امان باشد و از حربه ٔ تکفیر مصون ماند می کوشید تا مطالب فلسفی را با احادیث و اخبار وفق دهد و مدلل دارد که شرع و حکمت معارض یکدیگر نیستند و تألیف «شرح کافی »بر همین اساس بوده است. و رجوع به صدرا(ملا...) در همین لغت نامه و نیز رجوع به روضات الجنات ص 331 و ریحانهالادب و قصص العلماء تنکابنی ص 329 و دانشمندان و سخن سرایان فارس ج 3 صص 437- 444 و مبانی فلسفه شود.


دیگری

دیگری. [گ َ] (ص نسبی) غیر. مقابل خود. آنکه جز تو یا او و یا من است. کسی یا چیزی جزاین. جز ما. جز او. جز شما. جز ایشان. غیر ایشان. (یادداشت مرحوم دهخدا). کس دیگر. (ناظم الاطباء). شخص دیگر یا چیزی جز آنچه من و شما میدانیم:
بتو بیش از تو گر زری دادند
دانکه از بهر دیگری دادند.
اوحدی.
خدا را داد من بستان از او ای شحنه ٔ مجلس
که می با دیگری خورده ست و با من سرگران دارد.
حافظ.
گر دیگری بشیوه ٔ حافظ زدی رقم
مقبول طبع شاه هنرپرور آمدی.
حافظ.
گر پنج نوبتت بدر قصر میزنند
نوبت به دیگری بگذاری و بگذری.
حافظ.

دیگری. [گ َ] (اِ) خراج و مالیات اشجار و مانند آن. (ناظم الاطباء).

سخن بزرگان

ملاصدرا

خداوند بی نهایت است و بدون مکان و زمان، اما به قدر فهم تو کوچک می شود و به قدر نیاز تو فرود می آید و به قدر آرزوی تو گسترده می شود و به قدر ایمان تو کارگشا می گردد.

واژه پیشنهادی

شاگرد ملاصدرا

فیض کاشانی

معادل ابجد

اثر دیگری از ملاصدرا

1319

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری