معنی اثر واعظ کاشفی

لغت نامه دهخدا

واعظ کاشفی

واعظ کاشفی. [ع ِ ظِ ش ِ] (اِخ) (ملاحسین...) رجوع به کاشفی شود.


کاشفی

کاشفی. [ش ِ] (اِخ) یکی از شعرای فارس و از اهالی بدخشان بود و به سال 1033 هَ. ق. به هندوستان هجرت کرد. ازوست:
ز بس که ناز ترا با نیاز من جنگ است
میان ما و تو، صحبت، چو شیشه با سنگ است.
(از قاموس الاعلام ترکی).

کاشفی. [ش ِ] (اِخ) حسین بن علی بیهقی سبزواری الاصل کاشفی التخلص واعظ الشهره کمال الدین اللقب، از فحول علمای ایرانی جامع علوم دینیه و عارف معارف الهیه و کاشف اسرارعرفانیه و دارای فنون غریبه و در نجوم و ریاضیات متبحر و در اصول موعظه و خطابه متبحّر و در زمان سلطان حسین میرزا بایقرا در هرات و نیشابور مشغول وعظ و ارشاد بوده و با صوتی خوش و آهنگی دلکش آیات قرآنیه و احادیث نبویه را باعبارات و اشارات لایقه بعرصه ٔ بیان می آورده اینک با آن همه تبحر علمی که داشته با «واعظ» شهرت و در مجلس وعظ او ازدحام تمام بودی و بسابودی که در تلاوت قرآن مجید از خود رفتی و از ابیات او قصیده ای است که در مدح حضرت امیرالمؤمنین (ع) گفته است:
ذرّیتی سؤال خلیل خدا بخوان
وز لاینال عهد جوابش بکن ادا
گردد ترا عیان که امامت نه لایق است
آن را که بوده بیشتر عمر در خطا.
و از همین شعر و کتاب روضه الشهدای او که در مقاتل خانواده ٔ رسالت (ص) است تشیع او و از ملازمت امیر علی شیرنوائی آتی الذکر و آیزنه بودن ملاعبدالرحمن جامی و پاره ای قرائن دیگر تسنن وی استظهار شده اینک حال مذهبی او مابین ارباب سیر محل خلاف و نظر بوده و در هرات که مردمانش از اهل سنت وجماعت بوده اند به شیعیگری متهم و در سبزوار که مرکزتشیع بوده بسیار خوار و به تسنن اشتهار داشته است وتفاوت در این موضوع در صورت لزوم موکول به کتب مبسوطه ٔ مربوطه بوده و بهتر صرف اوقات در مصنفات او است:
1- آیینه ٔ اسکندری به زبان فارسی در استخراج مطلوب و حاوی هشت جدول و بیست دایره بوده و در کتابخانه ٔ رضویه از موقوفات سال 1145 نادرشاه افشار موجود و آن را جام جم نیز گویند. 2- الاختیارات یا اختیارات النجوم که بیک مقدمه و یک خاتمه و دو مقاله مشتمل و نامش بنوشته ٔ ذریعه، الواح القمر است. 3- اخلاق محسنی که دو مرتبه چاپ شده و آن را بنام شاه سلطان حسین میرزا، ابن بایقرا و پسرش محسن میرزا در سال 900 هَ. ق. به عبارات فارسی ساده تألیف و جمله ٔ «اخلاق محسنی 900» هم تاریخ آن ونامش جواهر الاسرار است.
4- الاربعون حدیثاً در مواعظ که نامش الرساله العلیه فی الاحادیث النبویه و فارسی بوده و چهل حدیث را جامع و آن را به هشت اصل که هر یک اصل هم به پنج فصل مشتمل است مرتب نموده است. 5- اسرار قاسمی به پارسی در سحر و طلسمات و نیز نجات و علوم غریبه که بنام میرسید قاسم از اسرای دولت صفویه تألیف شده. 6-الواح القمر که همان اختیارات مذکور فوق است. 7- انوار سهیلی که بنام امیر احمد مشهور به سهیلی به پارسی ساده تألیف آن ملخص و توضیح کتاب کلیله و دمنه ٔ مشهور بوده و بارها چاپ شده است. 8- بدایع الافکار فی صناعه الاشعار. 9- تحفه الصلوات به پارسی. 10- التحفهالعلیه فی علم الحروف و بیان اسرارها. 11- تفسیر حسینی که همان مواهب العلیه ٔ مذکور ذیل است. 12- تفسیرزهراوین که ذیلاً بعنوان عروس مذکور است. 13- تفسیر سوره ٔ یوسف که ذیلاً بنام جامع الستین مذکور است. 14-تفسیر قرآن مجید که چند فقره بوده و ذیلاً با اسامی مخصوصه ٔ آنها مذکور هستند. 15- جام جم که بنام آیینه ٔ اسکندری مذکور شد. 16- جامع الستین در تفسیر فارسی عرفانی و ادبی و اخلاقی و تاریخی سوره ٔ یوسف بوده و آن را در شصت مجلس املا و اصحابش نوشته اند و آیات آن سوره ٔ مبارکه را در شصت فصل تفسیر نموده و برای بیان کامل مراد شواهدی از اخبار و قصص و حکایات و اشعار فارسی و آیات دیگر آورده است و یک نسخه ٔ خطی آن بشماره ٔ 2001 در کتابخانه ٔ مدرسه سپهسالار جدید تهران موجود است. 17- جواهر الاسرار و بنا بنوشته ٔ الذریعه کاشفی دو کتاب بدین اسم تألیف کرده یکی نام اصلی همان اخلاق محسنی مذکور فوق بوده و یکی هم شرح اسرار قاسمی مذکور فوق است و در تحت عنوان مثنوی از کشف الظنون نیز گویند که مثنوی ملای رومی را کاشفی منتخب کرده و آن را به (اللباب المعنوی فی انتخاب المثنوی) موسوم داشته پس گوید که نام آن در نسخه ای دیگر جواهر الاسرار و زواهرالانوار است و بنابراین سه کتاب کاشفی نام جواهر الاسرار دارد. 18- جواهر التفسیر لتحفه الامیر که ذیلاً بنام عروس مذکور است. 19- ده مجلس که تلخیص روضه الشهدای مذکور ذیل است. 20- الرساله العلیه فی الاحادیث النبویه که بنام اربعون مذکور شد. 21- روضه الشهداء که به پارسی در مقاتل خانواده ٔ رسالت است. 22-سبعه ٔ کاشفیه که هفت رساله است در علم نجوم. 23- شرح اسرار قاسمی که بنام جواهرالاسرار مذکور شد. 24- شرح اسماءالحسنی که ذیلاً بنام مرصد مذکور است. 25- شرح مثنوی. 26- عروس که نام اصلیش جواهرالتفسیر لتحفه الامیر بوده و عروس نیز گویند و آن را به زبان فارسی برای وزیر کبیر امیر علی شیر نوائی آتی الترجمه تألیف و در اول آن علوم و فنون متعلقه به تفسیر را با بیست و دو عنوان در ضمن چهار اصل مذکور داشته و ظاهراً به اکمال آن موفق نیامده و از اول قرآن تا آیه ٔ هشتادو چهارم وسوره ٔ نسا بوده و زیاده بر پنجاه هزار بیت است. و آن را تفسیر زهراوین نیز گویند که تفسیر دو سوره ٔ کامل بقره و آل عمران است و آن را بنام مختصر تلخیص کرده و بعد از آن نیز تفسیر مواهب العلیه را تألیف داده است و دو نسخه ٔ خطی از همین جواهر التفسیر بشماره ٔ 1948 و 1949 در کتابخانه ٔ مدرسه ٔ سپهسالار جدید تهران موجود است. 27- فضل الصلوه علی النبی (ص). 28- اللباب المعنوی فی انتخاب المثنوی که بنام جواهر الاسرار مذکور شد. 29- لوائح القمر و ظاهراً همان الواح القمر مذکور فوق است. 30- مختصرالجواهر که در ضمن عنوان عروس فوقاً مذکور شد و تا آخر قرآن در حدود بیست هزار بیت است. 31- مخزن الانشاء بپارسی. 32- المرصدالاسنی فی شرح اسماء اﷲ الحسنی. 33- مطلع الانوار. 34- منتخب مثنوی که بنام لباب مذکور شد. 35- المواهب العلیه که تفسیر حسینی نیز گویند و در تهران چاپ شده و دو نسخه ٔ کامل خطی آن نیز بشماره ٔ 1988 و 1989 و یک نسخه ٔ جلد اول آن نیز از اول تا آخر سوره ٔ کهف بشماره ٔ 1992 و دو نسخه از جلد دویمی نیز که از سوره ٔ مریم تا آخر قرآن است بشماره ٔ 1990 و 1991 و یک نسخه نیز که ده جزو اول قرآن است بشماره ٔ 1942 و یک نسخه نیز که از سوره ٔ یس تا آخر قرآن است بشماره ٔ 1944 درکتابخانه ٔ مدرسه ٔ سپهسالار جدید تهران موجود است و غیر اینها و اغلب آنها به زبان فارسی است و وفات کاشفی در سال 910 یا 906 هَ. ق. در هرات واقع و بنابر اول لفظ شیخ و بنابر دویمی کلمه ٔ شوخ ماده ٔ تاریخ وفات او بوده و پسرش فخر الدین صفی علی نیز از اکابر بوده و کتاب اسرار قاسمی پدرش را بنام کشف الاسرار شرح نموده و در بمبئی چاپ شد. (از ریحانه الادب جلد سوم ص 345- 347) و نیز رجوع به تاریخ ادبیات ایران تألیف دکتر رضا زاده ٔ شفق چ 1338 ص 261، 357، 358 و به «حسین واعظ» در قاموس الاعلام ترکی شود.


حسین کاشفی

حسین کاشفی. [ح ُ س َ ن ِش ِ] (اِخ) ابن علی بیهقی هروی واعظ کاشفی معروف به «ولی » صاحب «روضهالشهداء» و «رشحات عین الحیات » در مشایخ نقشبندیان و جز آن. وی 910 هَ. ق. 1504/ م. درگذشت. (الذریعه) (اعیان الشیعه ج 27 ص 50) (کشف الظنون) (روضات الجنات 256 و 756) (هدیه العارفین ج 1 ص 316) (تاریخ ادبیات براون). رجوع به کاشفی و واعظ شود.


واعظ

واعظ. [ع ِ] (ع ص) ناصح. (اقرب الموارد). پند دهنده. (آنندراج). اندرزگو. اندرز دهنده. نصیحتگو. نصیحت کننده. || مذکر. مسأله گو. مجلس گوی: استاد عبدالملک واعظ که از صلحاء ائمه بود و به مصالح خلق متکفل حکایت کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی نسخه ٔ چاپی ص 329).
اگر واعظ بود گوید که چون کاه
تو بفکن تا منش بردارم از راه.
نظامی.
مستمع چون تشنه و جوینده شد
واعظ ار مرده بود گوینده شد.
مولوی.
واعظان کاین جلوه بر محراب و منبر می کنند
چون بخلوت میروند آن کار دیگر میکنند.
حافظ.

واعظ. [ع ِ] (اِخ) بکربن شاذان بن بکرالمقری، الواعظ مکنی به ابوالقاسم از محدثان است که از جعفر الخلدی و عبدالباقی ابن قانع و ابوبکرالشافعی و جز آنها استماع حدیث کرده و ابوالقاسم الازهری و ابومحمد الخلال و عبدالعزیز الازجی و جز آنها از وی روایت کرده اند. وی عابد و نیکوکار و شب زنده دار و در حدیث مورد اعتماد بود. به سال 321 هَ. ق. بدنیا آمد و در 405 هَ. ق. درگذشت. (از لباب الانساب).


حسین واعظ

حسین واعظ. [ح ُ س َ ن ِ ع ِ] (اِخ) ابن علی سبزواری. رجوع به حسین کاشفی شود.


ملاحسین کاشفی

ملاحسین کاشفی.[م ُل ْ لا ح ُ س َ ن ِ ش ِ](اِخ) رجوع به کاشفی شود.

حل جدول

اثر واعظ کاشفی

انوار سهیلی


اثری از حسین واعظ کاشفی

اخلاق محسنی

مخزن الانشا

فارسی به عربی

واعظ

واعظ

واژه پیشنهادی

اثری از حسین واعظ کاشفی

اسرار قاسمی

فتوت نامه-اخلاق محسنی-سبعه کاشفیه-

انوارسهیلی

معادل ابجد

اثر واعظ کاشفی

2089

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری