معنی اجتناب

لغت نامه دهخدا

اجتناب

اجتناب. [اِ ت ِ] (ع مص) احتراز. پرهیز. پرهیز کردن. پرهیزیدن. دور شدن. (منتهی الارب). دوری جستن. تجنب. تجانب. دوری. کناره کردن. گریختن از:
مانا جناب بستی با منعمان دهر
زین روی باشد از همگان اجتناب تو.
مسعودسعد.
حامد او تقوی و زهد در دنیا و پرستاری اولی القُربی و مادح وی اجتناب از هوی و عصیان. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). || با یک سوی شدن. (تاج المصادر). بیکسو شدن. (زوزنی). پهلوشدن. گوشه گرفتن. (منتهی الارب). || جُنُب شدن. (تاج المصادر) (زوزنی) (منتهی الارب). ناپاک شدن از آرمش.
- اجتناب کردن، پرهیز کردن. دوری کردن.
- اجتناب گرفتن، اجتناب کردن:
بادا جناب حضرت تو مرجع حیات
بگرفته حادثه ز جناب تو اجتناب.
انوری.
- اجتناب نمودن، اجتناب کردن:
همتش کز جیفه ٔ دنیا نماید اجتناب
بشمرد لوح طلسم گنج از لوح مزار.
محمدسعید اشرف.

فرهنگ معین

اجتناب

(اِ تِ) [ع.] (مص ل.) احتراز، خودداری کردن.

فرهنگ عمید

اجتناب

دوری کردن، پرهیز کردن،

حل جدول

اجتناب

دوری و پرهیز

حذر

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

اجتناب

دوری، پرهیز، گریز، پرهیز کردن

کلمات بیگانه به فارسی

مترادف و متضاد زبان فارسی

اجتناب

احتراز، استنکاف، امتناع، امساک، پرهیز، تحاشی، تحرز، حذر، خودداری، دوری، کناره‌گیری

فارسی به انگلیسی

اجتناب‌

Elusion, Evasion

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

اجتناب

احتراز، پرهیز، دوری

فرهنگ فارسی آزاد

اجتناب

اِجْتِناب، دوری جستن، دوری کردن،

معادل ابجد

اجتناب

457

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری