معنی اجمالی

لغت نامه دهخدا

اجمالی

اجمالی. [اِ] (ص نسبی) به اِجمال. مقابل تفصیلی: علم اجمالی.

حل جدول

اجمالی

مختصر و کوتاه

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

اجمالی

کوتاه، گزیده

فارسی به انگلیسی

اجمالی‌

Schematic, Synoptic

فرهنگ فارسی هوشیار

اجمالی

سرسری (صفت) منسوب به اجمال، مختصر مجمل علم اجمالی. یا نظر اجمالی کردن. نظر کلی و عمومی کردن بطور خصه در چیزی یا کاری نظر کردن.

معادل ابجد

اجمالی

85

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری