معنی احساسات
حل جدول
عواطف
فارسی به انگلیسی
Blood, Feelings, Passions, Sensibility, Sentiment, Susceptibilities
فرهنگ واژههای فارسی سره
سهش ها
فارسی به عربی
اثر علیه، عاطفه، نبض القلب
برانگیزنده احساسات
رائع
احساسات رابرانگیختن
حمس
احساسات جنسی
جنس
تحریک احساسات
شیال
عاری از احساسات
قاس
پر از احساسات
شدید العاطفه
ابراز احساسات کرد
أعرب عن أحاسیسه، أعرب عن مشاعره
فرهنگ فارسی هوشیار
مارش ها جمع: احساس
فارسی به آلمانی
Affekt, Beeinflussen, Betreffen, Bewegen, Der herzschlag [noun]
احساسات جنسی
Geschlecht (n), Sex (m)
دارای احساسات شدید
Rührend
عاری از احساسات
Herzlos [adjective]
معادل ابجد
531