معنی احمدشاه
لغت نامه دهخدا
احمدشاه. [اَ م َ] (اِخ) او راست: مفتاح القرآن طبع بنارس هند به سال 1906م. (معجم المطبوعات).
احمدشاه. [اَم َ] (اِخ) رجوع به شمس الدین احمدشاه بن محمد شود.
احمدشاه. [اَ م َ] (اِخ) ابدالی. رجوع به احمدشاه افغان.... شود.
احمدشاه. [اَ م َ] (اِخ) ابن مظفرشاه. از ملوک هند.دمامینی مختصر حیاه الحیوان را بنام او کرده است.
احمدشاه. [اَ م َ] (اِخ) بهمنی اوّل. نهمین از ملوک بهمنی کلبرگه ٔ هندوستان. آنگاه که پدر او داود شاه در 825 هَ. ق. درگذشت برادر بزرگ او فیروزشاه از حق وراثت خویش مستعفی گردید و احمدشاه بسلطنت رسید و سیزده سال حکم راند و در 838 هَ. ق. درگذشت.
احمدشاه. [اَ م َ] (اِخ) ثانی. سیزدهمین از سلاطین گجرات. وی در 961 هَ. ق. پس از وفات پدرش محمود شاه ثالث بسلطنت جلوس کرد و پس از هفت سال حکمرانی در 968 هَ. ق. درگذشت. (قاموس الاعلام). و در طبقات سلاطین اسلام سال وفات او 969 هَ. ق. یاد شده است.
احمدشاه. [اَ م َ] (اِخ) ثانی. رجوع به علاءالدین احمدشاه ثانی شود.
احمدشاه. [اَ م َ] (اِخ) درّانی.رجوع به احمدشاه افغان شود.
احمدشاه. [اَ م َ] (اِخ) (مجاهدالدین... بهادر) یکی از حکمرانان دهلی. او بسال 1161 هَ. ق. جانشین پدر شد و پس از سه سال حکمرانی وزیر اعظم او عمادالملک قاضی الدین خان او را خلعکرد و عالمگیر ثانی بجای او نشست و پس از این وقعه احمدشاه بیست و یکسال بزیست. رجوع به قاموس الاعلام.
حل جدول
آخرین پادشاه قاجاریه
معادل ابجد
359