معنی اختراعی از جورج استیونسون
حل جدول
لوکوموتیو
لغت نامه دهخدا
اختراعی. [اِ ت ِ] (ص نسبی) من درآوردی. من عندی. پیش خودی.
فرهنگ فارسی هوشیار
من درآوردی، پیش خودی
فارسی به عربی
سخن بزرگان
تا زمانی که دیگران به ما عشق می ورزند مفید هستیم؛ و انسان تا زمانی که دوستی دارد، ارزشمند است.
رابرت لوئیس استیونسون
بدون عشق میتوان بخشید، ولی بدون بخشش نمیتوان عاشق بود.
دوست، هدیه ای است که شما به خودتان می دهید.
رابرت لویی استیونسون
دوست، هدیه ای است که برای خود خریداری می کنید.
آن باش که هستی و آن شو که توان بودنت هست.
جورج آپنس
پول در تمامی دنیا مانند یک بیماری ویروسی است که مردم دنیا نمی توانند از شر آن رهایی یابند.
جورج ولز
شیرین ترین سخنان در زندگی، خوش آمد گویی بدون کینه زن به شوهر خویش است.
جورج ارول
همچنان که اندیشه زبان را فاسد می کند، زبان نیز اندیشه را فاسد می سازد.
جورج کلاسرن
پولی را که با زحمت و تلاش به دست آورده اید، به آسانی به کسی هدیه نکنید.
جورج سانتایانا
سلامت [=تندرستی]، یعنی جنونی که درست به کار گرفته شده باشد.
جورج و.کِرین
هیچ شغلی، آینده ای ندارد؛ آینده را فردِ دارای شغل می سازد.
جورج پنجم
به من آموخته اند که برای ماه گذشته و شیر ریخته شیون نکنم.
معادل ابجد
2145