معنی اخش

لغت نامه دهخدا

اخش

اخش. [اَ] (اِ) ارز. (اوبهی). ارزش. (برهان). ارج. بها. (برهان). قیمت. (اوبهی). نرخ. ثمن:
خود نماید همیشه مهر فروغ
خود فزاید همیشه گوهر اخش.
عنصری (از صحاح اللغه).
و شمس فخری آخش بر وزن آتش بدین معنی آورده است (شعوری) و غلط است.

فرهنگ عمید

اخش

بها، ارزش، قیمت: خود فزاید همیشه مهر فروغ / خود نماید همیشه گوهر اخش (عنصری: ۳۳۷)،

حل جدول

اخش

قیمت و ارزش

فارسی به انگلیسی

معادل ابجد

اخش

901

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری