معنی اذان گو

لغت نامه دهخدا

اذان گو

اذان گو. [اَ] (نف مرکب) اذان گوی. مؤذن. آنکه اذان گوید.

حل جدول

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

اذان گو

موذن، کسی که اذان گوید

واژه پیشنهادی

اذان گو

سَحَر خوان

معادل ابجد

اذان گو

778

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری