معنی ارادتمند

فرهنگ معین

ارادتمند

(اِ دَ مَ) [ع - فا.] (ص مر.) آن که ارادت می ورزد، مخلص.

فرهنگ عمید

ارادتمند

دارای صمیمیت و دوستی بسیار،
عنوانی که شخص هنگام حرف زدن از خود برای اظهار تواضع به خود می‌دهد: ارادتمند بسیار مشتاق شما هستم،

حل جدول

ارادتمند

مخلص

مرید و سر سپرده

مرید

مترادف و متضاد زبان فارسی

ارادتمند

اخلاصمند، ارادت‌پیشه، ارادت‌شعار، ارادت‌کیش، مخلص،
(متضاد) بی‌ارادت

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

ارادتمند

آنکه ارادت ورزد، دوستدار

معادل ابجد

ارادتمند

700

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری