معنی ارجوزه
لغت نامه دهخدا
ارجوزه. [اُ زَ] (ع اِ) قصیده گونه ای از بحر رَجز. قصیده ای بوزن رَجز. || بیت کوتاه. (ربنجنی) (مهذب الاسماء). شعر کوتاه. ج، اَراجیز. (مهذب الاسماء).
- ارجوزه خواندن، شعر خواندن در معرکه و جنگ. خودستائی کردن.
فرهنگ معین
(اُ زَ) [ع. ارجوزه] (اِ.) قصیده در بحر رجز، شعر کوتاه. ج. اراجیز.
فرهنگ عمید
کتاب منظومی که بیشتر در قالب مثنوی سروده میشد و اغلب شامل موضوعاتی خاص، مانند پزشکی و منطق بوده است،
سخنان مفاخرهآمیز که معمولاً در میدان جنگ ادا میشود، رجز،
(موسیقی) گوشهای در دستگاه چهارگاه، رجز،
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
شعر خواندن در معرکه و جنگ، خودستائی کردن
معادل ابجد
222