معنی ازاقوام باستانی خاورمیانه
حل جدول
مواب
اقوام باستانی خاورمیانه
مواب
قوم باستانی خاورمیانه
مواب
از اقوام باستانی خاورمیانه
مواب
از زبانهای باستانی خاورمیانه
آرامی
خاورمیانه
شرق اوسط
کشور خاورمیانه
بحرین
باستانی
دیرینه، قدیمی، عطیقه، تاریخی
فارسی به عربی
الشرق الأوسط
فرهنگ فارسی هوشیار
لغت نامه دهخدا
باستانی. (ص نسبی) قدیم. کهن. عتیق. دیرینه. قدیمی:
بکوه اندرون مانده ای دیر گاهی
بسنگ اندرون بوده ای باستانی.
فرخی.
بدان خانه ٔ باستانی شدم
به هنجار چون آزمایشگری.
منوچهری.
بر آن وزن این شعر گفتم که گفته ست
ابوالشیص اعرابی باستانی.
منوچهری.
دلجویی کن که نیکوان را
دلجویی رسم باستانی است.
خاقانی.
|| معمر. سالخورده.
واژه پیشنهادی
لبنان
مترادف و متضاد زبان فارسی
دیرینه، عتیقه، قدیم، قدیمی، کهن، کهنه،
(متضاد) جدید، نوین
فرهنگ عمید
قدیمی، دیرینه، تاریخی،
معادل ابجد
1593