معنی ازدیاد

لغت نامه دهخدا

ازدیاد

ازدیاد. [اِ] (ع مص) افزون کردن. (تاج المصادر بیهقی). زیاده کردن. فزایش. افزایش. افزودن. فزودن. || افزون شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (منتهی الارب). زیاده شدن. (غیاث اللغات) (آنندراج).
- ازدیاد ترشح، افزونی ترابیدن.
- ازدیاد ترشح شیر، بسیاری ترابیدن شیر.
- ازدیاد تنمیه، فزونی بالش و گوالش.
- ازدیاد تنمیه ٔ بافته ٔ زنبوری، بیماری ای است در چشم.
- ازدیاد تنمیه ٔ غده ٔوزی، بزرگ شدن پرستات.
- ازدیاد خون حیض، کثرهالطمث.
- ازدیاد قوت، فزونی غیرعادی نیرو.

حل جدول

ازدیاد

زیاد شدن


افزون شدن

ازدیاد

مترادف و متضاد زبان فارسی

ازدیاد

اضافه، افزایش، افزودن، تزاید، تکثیر،
(متضاد) کاهش، نقصان

فارسی به انگلیسی

ازدیاد

Boost, Multiplication, Plethora, Pressure, Proliferation, Rise, Swell, Swelling, Up

فرهنگ فارسی هوشیار

ازدیاد

افزایش یافتن، زیاد شدن


ازدیاد جمعیت

فزونی چپیره فزونی گروزه افزایش زادگان


ازدیاد محصول

فراوانی برداشت


ازدیاد و ازدوار

دیداری کردن دیدار

فرهنگ معین

ازدیاد

(مص م.) زیاد کردن، افزودن، (مص ل.) افزون شدن. [خوانش: (اِ) [ع.]]

فرهنگ عمید

ازدیاد

زیاد شدن، افزون شدن، افزونی، افزایش،

فارسی به عربی

انگلیسی به فارسی

Elastic elongation

ازدیاد طول الاستیک - ازدیاد الاستیک طول


Elongation

افزایش طول - کشیدگی - ازدیاد طول - ازدیاد طول الیاف - مقدار کشیدگی - مقدار ازدیاد طول


proliferation

ازدیاد

معادل ابجد

ازدیاد

27

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری