معنی ازرودهای حوضه آبریزخزر
حل جدول
هراز
ازرودهای ایران
کر, جاجرود, دالکی, جاجرود، طالقان، دیاله، زاینده رود، قره سو
از رودهای حوضه خلیجفارس
هندیجان
کرخه
از رودهای حوضه خلیج فارس
هندیجان
کرخه
هندیجان، جراحی، دالکی، کرخه، اروندرود، کارون
از رودهای حوضه دریای خزر
تجن، سفید رود، هراز
تجن، سفیدرود، هراز
تجن
کشوری در حوضه دریای بالتیک
استونی
لغت نامه دهخدا
حوضه. [ح َ ض َ] (ع اِ) عماری فیل وجز آن که بصورت حوض بسازند. (آنندراج):
نشیننده ٔ حوضه ٔآبگیر
پلی کز حجابی ندارد گزیر.
نظامی (از آنندراج).
حوضه ای ساخته ز سنگ رخام
حوض کوثر بدو نوشته غلام.
نظامی.
چو زد کوزه بر حوضه ٔ سنگ بست
سفالین بد آن کوزه حالی شکست.
نظامی.
فرهنگ معین
ناحیه یا منطقه ای که آب های آن به یک جا می ریزد، ناحیه ای که از آب یک رودخانه مشروب می شود. [خوانش: (حُ ض یا ضَ) (اِ.) [ع.]]
فرهنگ عمید
زمینهایی که در انتهای رود قرار دارد و از آب آن مشروب میشود،
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) عماری فیل که بصورت حوض سازند، اراضیی که توسط رودی یا شعب رودی مشروب شود. توضیح این کلمه در قاموسهای معتبر عربی نیامده ولی در ((دزی)) مذکور است. (این کلمه در قاموس های معتبر عربی نیامده) کجاوه ی پیل، آبخورد به زمین هایی گفته می شود که از رودی بزرگ آب خورند
معادل ابجد
2080