معنی ازمایشها و ازمون ها

فارسی به عربی

ازمون

اختبار، عینه، فحص، محاوله


پرسش و ازمون

اختبار


ازمون کردن

افحص

فارسی به آلمانی

ازمون

Abfragen, Abfragen, Abtasten, Ausprobieren, Muster (n), Probe (f), Probieren [verb], Versuchen


پرسش و ازمون

Ausfragen, Quiz (n)

لغت نامه دهخدا

ها

ها. (ع صوت) به معنی اینک می آید چنانکه هرگاه به مردی گویند: این انت، جواب میگوید: ها انا ذا؛ یعنی اینک منم.و اگر به زنی گویند: این انت، گوید ها انا ذه، و اگر به کسی گویند: این فلان، هرگاه نزدیک باشد، میگوید:ها هو ذا. هرگاه دور باشد میگوید: ها هو ذاک. و در زن هرگاه نزدیک بود، میگوید: ها هی ذه، و اگر دور بود، میگوید: ها هی تلک. و ضمیر «ها» استعمال میگردد در موضع جر و نصب هر دو. قوله: فألهمها فجورها و تقویها. (قرآن 8/91). و در قسم و سوگند گویند: لاهااﷲ مافعلت، یعنی سوگند به خدا نکردم من. (ناظم الاطباء).

ها. (ق) (در تداول) آری، در مقابل نه: یا ها یا نه. نه ها، نه، نه. نه ها گفت نه نه، یعنی هیچ نگفت:
پریرویان مه سیما سلامی ها علیکی نه.

ها. (پیشوند) گاهی به معنی «وا» و «به » می آید: هاگرفتن = واگرفتن: گفت این خواری به خود ها نگیرم. (اسکندرنامه). قاتل عظیم بترسید و پشت ها داد. (اسکندرنامه). گفت برو بپرس که طفغاچ کدام است و دست او هاگیر. (اسکندرنامه).
وگر گوید بگیرم زلف و خالش
به کوتا هانگیری هاممالش.
|| گاه در بعضی لهجه ها در اول پاره ای افعال درآید و ظاهراً تغییری در معنی نمی دهد: هادادن: خدا وقتی هامیده وَر وَرِ جماران هم هامیده.

ها. (صوت) در مواردی «ها» به معنی بنگر، ببین، بهوش باش و مانند اینها به کار میرود که در این صورت از اصوات تنبیه و تحذیر به شمار میرود و ممکن است مخفف هان باشد، چنانکه صاحب نهج الادب در ذیل حروف تنبیه پس از ذکر هان آرد: «ها چون هادرویش و می تواند که ها بخصوصه مخفف هان بود که هم برای این معنی آید، چنانکه هادوری به معنی گدای مبرم یعنی شخصی که دوری از او بهتر است، در محل تخصیص و آگاه کردن مستعمل شده اولاً بعد از آن به معنی گدای مبرم آمده مجازاً. اثیر اخسیکتی گفته:
معیشتی نه که با عزت و قناعت آن
به هر دری نروم چون گدای هادوری.
و همچنین ها درویش نام دشت شده که در ترکستان است و اگر گویند قلب است پس در اصل دوری ها و درویش ها بوده می تواند شد، لیکن نظائر آن در مستعلات دیده نشد هرچند قلب در فارسی به انواع حدی و شماری ندارد. (نهج الادب ص 570).
ها ثریا نه خوشه ٔ عنب است
دست برکن ز خوشه می بفشار.
خاقانی.
از مهرخ من شدی خبر پرس
ها مهرخ مهربانم این است.
نظامی.
گفتی که کجاست دلستانت
ها دلبر دلستانم این است.
نظامی.
نروی ها. نکنی ها.

معادل ابجد

ازمایشها و ازمون ها

481

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری