معنی از آثار بزرگ علوی

واژه پیشنهادی

آثار بزرگ علوی

گیله‌مرد، چمدان (۱۹۳۴)، ورق‌پاره‌های زندان (۱۹۴۱)، ۵۳ نفر (۱۹۴۲)، چشم‌هایش (۱۹۵۲)


از آثار سیدمجتبی بزرگ علوی

ازبک ها

لغت نامه دهخدا

بزرگ آثار

بزرگ آثار. [ب ُ زُ] (ص مرکب) آنکه اثر عظیم و مهم دارد.دارنده ٔ آثار عظیم. با نشانه های نامور:
آفرین بر یمین دولت باد
آن بلنداختر بزرگ آثار.
فرخی.


علوی

علوی. [ع َ ل َ] (اِخ) عبدالسلام بن عمر علوی حسنی. رجوع به علوی حسنی شود.

علوی. [ع َ ل َ] (اِخ) محمدطیب بن محمدصالح بن محمد عبداﷲ علوی مکی. رجوع به علوی مکی شود.

علوی. [ع َ ل َ] (اِخ) احمدبن زین بن علوی بن احمد. از متصوفه ٔ حضرموت. رجوع به علوی حبشی شود.

علوی. [ع َ ل َ] (اِخ) محمدبن حسین بن عبیداﷲبن حسین علوی شریف، مکنی به ابوعبداﷲ. رجوع به علوی شریف شود.

علوی. [] (اِخ) ابن سیداحمدبن عبدالرحمان سقاف شافعی. رجوع به علوی سقاف شود.

علوی. [ع َ ل َ] (اِخ) میر محمدطاهر. شاعر. رجوع به علوی کاشانی شود.

علوی. [ع َ ل َ] (اِخ) عبدالسلام الضریربن سلطان محمدبن عبداﷲبن اسماعیل علوی حسنی. رجوع به علوی حسنی شود.

علوی. [ع َ ل َ] (اِخ) عبدالصمدبن عبداﷲ علوی دامغانی، ملقب به شمس الدین. رجوع به علوی دامغانی شود.

علوی. [ع َ ل َ] (اِخ) علی بن عبداﷲبن احمد علوی حنفی. ادیب مصری. رجوع به علوی حنفی شود.

علوی. [ع َ ل َ] (اِخ) حسن بن حمزهبن علی بن عبداﷲبن محمدبن حسن بن حسین علوی طبری مرعشی. رجوع به علوی مرعشی شود.

حل جدول

فرهنگ فارسی هوشیار

بزرگ آثار

دارنده آثار عظیم ومهم

معادل ابجد

از آثار بزرگ علوی

1055

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری