معنی از آلبومهای احسان خواجهامیری در سال 1387
حل جدول
فصل تازه
از آلبومهای احسان خواجهامیری در سال 1386
سلام آخر
از آلبومهای احسان خواجهامیری در سال 1384
برای اولین بار
از آلبومهای احسان خواجهامیری در سال 1393
پاییز، تنهایی
از آلبومهای احسان خواجهامیری در سال 1391
عاشقانهها
از آلبومهای احسان خواجهامیری در سال 1389
یه خاطره از فردا
از آلبومهای احسان خواجهامیری در سال 1380
من و بابا
از آلبومهای احسان خواجهامیری در سال 1395
سی سالگی
از آلبومهای احسان خواجهامیری در سال 1397
شهر دیوونه
آلبومی از احسان خواجهامیری
پاییز، تنهایی
شعار سال 1387
شکوفایی
از آلبومهای علی عبدالمالکی در سال 1387
نامسلمون
لغت نامه دهخدا
احسان. [اِ] (اِخ) لنگرگاهی است بعدن.
احسان. [اِ] (اِخ) میرزا نواب ظفرخان. صاحب قاموس الاعلام گوید: او یکی از شعرا و امرای هندوستان است و وقتی ولایت کابل داشت و وی را دیوانی بفارسی است. وفات وی به سال 1073 هَ. ق. بوده است.
احسان. [اِ] (ع مص) خوبی.نیکی. صنیع. نیکوکاری. بخشش. بِرّ. ید. دست. ازداء.انعام. افضال. نیکی کردن. نیکوئی کردن:
به دو سه بوسه رها کن این دل از گرم و خباک
تا بمن احسانت باشد احسن اﷲ جزاک.
رودکی.
دست سخن ببست و بمن دادش
هرگز چنین نکرد کس احسانی.
ناصرخسرو.
این چنین احسان بر خلق کرا باشد
جز کسی را که ندارد ز جهان ثانی.
ناصرخسرو.
مرا حسّان اوخوانند ازیراک
من از احسان او گشتم چو حسّان.
ناصرخسرو.
سخا و علم و حلم و خلق نیکو
عطا و فضل و اصل و عدل واحسان.
ناصرخسرو.
با تو نکند کسی کنون احسان
زیرا که نه اهل برّ و احسانی.
ناصرخسرو.
آن است کریم طبع کو احسان
با اهل وفا و فضل خو دارد.
ناصرخسرو.
معترف است در صورت نعمت به احسان او. (تاریخ بیهقی).
نه از این اخترانم اقبالی است
نه ازاین روشنانم احسانی است.
مسعودسعد.
احسان همه خلق را نوازد
آزادان را چو بنده سازد.
نظامی.
هر روز... درجت وی [گاو] در احسان و انعام، منیف تر میشد. (کلیله و دمنه). و جناح انعام و احسان او بر عالمیان گسترده. (کلیله و دمنه). هیچ مشاطه ای عفو و احسان مهتران را چون زشتی جرم... کهتران نیست. (کلیله ودمنه).
چیست احسان را مکافات ای پسر
لطف و احسان و ثواب معتبر.
مولوی.
مُرد محسن لیک احسانش نمرد.
مولوی.
گرچه احسان نکوست از کم و بیش
ظلم باشد بغیر موضع خویش.
مکتبی.
- احسان کردن، افضال کردن:
اگرچه شعر مرا گفته ای بسی احسنت
و گرچه درحق من کرده ای بسی احسان.
امیرمعزی.
چه احسانهاکه من با خویش کردم
که آخر خویش را درویش کردم.
میرزا اسحاق شیخ الاسلام.
- احسان نمودن، بِرّ و نیکوئی نمودن:
احسان نماید و ننهد منّت
منّت نهاد هرکه نمود احسان.
فرخی.
- احسان یافتن، نیکوئی یافتن. نعمت یافتن:
به غزل یافتم همی احسنت
به ثنا یافتم همی احسان.
فرخی.
|| دانستن چیزی. بدانستن. || نیک کردن. || نیک گفتن. نیکوئی گفتن: وانصاف، در احسان این نظم هیچ باقی نگذاشته است. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). || بر پشته ٔ بلند نشستن. || و جرجانی در تعریفات آورده است که: احسان در لغت، بعمل آوردن خیری است که اجرای آن سزاوار باشد و در شریعت آن است که خدا را آن چنان عبادت کنی که گوئی او را می بینی، چه اگر تو او را نبینی اوتو را می بیند. و نیز احسان عبارت است از تحقیق بعبودیت بر مشاهده ٔ حضرت ربوبیت بنور بصیرت یا رؤیت حق موصوف بصفات خود بعین صفت وی. او را از راه یقین توان دید ولی بحقیقت نتوان دید و از این رو رسول اﷲ (ص) فرموده: کأنک تراه. زیرا بنده خدا را از پشت پرده ٔ صفات می بیند ولی در حقیقت خدا را نمی بیند، زیرا که خدا خود داعی بر وصف خویش میباشد و این رؤیت دون مقام مشاهده است در مقام روح.
معادل ابجد
1394
قافیه
از آلبومهای سالار عقیلی در سال 1387
از آلبومهای علی عبدالمالکی در سال 1387
از آلبومهای علیرضا افتخاری در سال 1387
از آلبومهای علی قربانی در سال1387
از آلبومهای علی قربانی در سال 1387
از آلبومهای فریدون آسرایی در سال 1387
آلبومی از گروه آریان در سال 1387
آلبومی از ماهان بهرامخان در سال 1387
آلبومی از محسن چاوشی در سال 1387
عبارت های مشابه
از آلبومهای احسان خواجهامیری در سال 1386
از آلبومهای احسان خواجهامیری در سال 1389
از آلبومهای احسان خواجهامیری در سال 1384
از آلبومهای احسان خواجهامیری در سال 1380
از آلبومهای احسان خواجهامیری در سال 1397
از آلبومهای احسان خواجهامیری در سال 1391
از آلبومهای احسان خواجهامیری در سال 1395
از آلبومهای احسان خواجهامیری در سال 1393
از آلبومهای احسان بنیامین بهادری در سال 1385
از آلبومهای احسان بنیامین بهادری در سال 1384