معنی از اقلیت های کشورمان

حل جدول

واژه پیشنهادی

فرهنگ فارسی هوشیار

اقلیت

اندک بودن، اندکی کم بودن، اقلیت مذهبی


اقلیت آرا ء

کمین خواهندگان

لغت نامه دهخدا

اقلیت

اقلیت. [اَ ق َل ْ لی ی َ] (ع مص جعلی، اِمص، اِ) اندک بودن. اندکی کم بودن. قسمت کمتر، مقابل اکثریت.
- اقلیت پارلمانی، عده ای از نمایندگان که با برنامه های دولت موافق نباشند و عدّه ٔ آنان به آن اندازه نرسد که رأی ایشان بتواند دولت را ساقط کند.
- اقلیت مذهبی، گروهی اندک از مردم یک کشور یا یک شهر که پیرو دین یا کیشی مخالف عامه ٔ مردم آن شهر یا کشور باشند.

فرهنگ معین

اقلیت

کم بودن، قسمت کمتر، بخش کمتر، گروهی از افراد یک کشور یا یک شهر که دین یا نژادشان با اکثریت مردم آن جا فرق داشته باشد. [خوانش: (اَ قَ یَّ) [ع.] (مص جع.)]

فرهنگ عمید

اقلیت

کم بودن،
(اسم) جمعیت یا گروهی که دارای نژاد، مذهب، یا آداب‌ و رسوم خاصی باشند و نسبت به عموم مردم تعدادشان کم باشد،

فارسی به آلمانی

اقلیت

Minderheit [noun]

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

اقلیت

بخش کمتر، کمترین، کمتری

کلمات بیگانه به فارسی

اقلیت

کمتری

مترادف و متضاد زبان فارسی

اقلیت

کمترین‌ها،
(متضاد) اکثریت

فارسی به عربی

اقلیت

اقلیه


حزب اقلیت پارلمان

حزب المعارضه

فارسی به ایتالیایی

اقلیت

minoranza

معادل ابجد

از اقلیت های کشورمان

1182

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری