معنی از بازیگران خانم سریال پنچری
حل جدول
مریم سعادت
صدای پنچری
فس
از بازیگران خانم سریال ستایش2
حدیث میر امینی
از بازیگران خانم سریال همگناه
هدیه تهرانی
از بازیگران خانم سریال کیمیا
خاطره حاتمی
بازیگر خانم سریال شیوع
لاله اسکندری
بازیگر خانم سریال وفا
هانیه توسلی
بازیگر خانم سریال چمدان
شهره لرستانی
از بازیگران خانم سریال آوای باران
سپیده خداوردی
از بازیگران خانم سریال قلب یخی3
هدیه تهرانی
بازیگر خانم سریال کیمیا
شریفی نیا
گویش مازندرانی
خانم بانوی نجیب و شریف
لغت نامه دهخدا
خانم. [ن ُ] (ترکی، اِ) بانو. خاتون. بی بی. (ناظم الاطباء)، جُرَّه. ستی. خدیش. کدبانو. بیگم:
جان به لب عاشق بیدل رسد
با غمزاتی که تو خانم کنی.
ایرج میرزا.
|| لقب گونه ای است که در آخر اسم زنان درآید چون مهرانگیزخانم. || فاحشه. جنده. زانیه.
- خانم بزرگ، برترین زن خانه. گاهی نوادگان، مادر بزرگ را بدین لقب خطاب کنند.
- خانم کوچک، بانوچه. دوشیزه.
- خانم کوچولو، لقب گونه ای است که به دختران دهند.
- خانم و خاتون، با کمال حرمت. با وقار تمام. چون: مثل خانم و خاتون ها برو اینکار را کن.
- امثال:
خانم پاشنه ترکیده آقا طلبیده،چون زنی را شوهر او بخواند زنان دیگر این را بمزاح به او گویند. (امثال و حکم دهخدا).
خانم خانما
خانم خانما. [ن ُ ن ُ] (اِ مرکب) مخفف خانم خانمها.
نام های ایرانی
دخترانه، کلمه خطاب به زنان و دختران، زن بزرگ زاده و شریف، خاتون، به صورت پسوند و پیشوند همراه با بعضینامها می آید و نام جدید می سازد مانند ماه خانم، خانم گل
معادل ابجد
1556