معنی از بازیگران خانم فیلم سگهای پوشالی
حل جدول
شیرین بینا
پوشالی
دروغین
هر چیز سبک و شکننده، هر چیز سست و بیبنیاد
هر چیز سبک و شکننده، هر چیز سست و بی بنیاد
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) منسوب به پوشال. ساخته از پوشال، ضعیف ناتوان. یا دولت (مملکت) پوشالی. دولتی (مملکتی) کوچک و ضعیف که میان دو یاچند دولت قوی قرار گیرد تا تماسی میان آنها نباشد.
لغت نامه دهخدا
پوشالی. (ص نسبی) منسوب به پوشال. از پوشال. || ضعیف و ناتوان: دولت یا مملکت پوشالی، دولت یا مملکتی کوچک و ضعیف که میان دو دولت قوی قرار گیرد تا تماسی میان دو دولت قوی نباشد.
خانم
خانم. [ن ُ] (ترکی، اِ) بانو. خاتون. بی بی. (ناظم الاطباء)، جُرَّه. ستی. خدیش. کدبانو. بیگم:
جان به لب عاشق بیدل رسد
با غمزاتی که تو خانم کنی.
ایرج میرزا.
|| لقب گونه ای است که در آخر اسم زنان درآید چون مهرانگیزخانم. || فاحشه. جنده. زانیه.
- خانم بزرگ، برترین زن خانه. گاهی نوادگان، مادر بزرگ را بدین لقب خطاب کنند.
- خانم کوچک، بانوچه. دوشیزه.
- خانم کوچولو، لقب گونه ای است که به دختران دهند.
- خانم و خاتون، با کمال حرمت. با وقار تمام. چون: مثل خانم و خاتون ها برو اینکار را کن.
- امثال:
خانم پاشنه ترکیده آقا طلبیده،چون زنی را شوهر او بخواند زنان دیگر این را بمزاح به او گویند. (امثال و حکم دهخدا).
خانم خانما
خانم خانما. [ن ُ ن ُ] (اِ مرکب) مخفف خانم خانمها.
فرهنگ معین
ساخته از پوشال، سست، ناتوان، بی دوام. [خوانش: (ص نسب.)]
فرهنگ عمید
هرچیز سست، سبک، و بیدوام،
فارسی به عربی
الحکم المزیف
نام های ایرانی
دخترانه، کلمه خطاب به زنان و دختران، زن بزرگ زاده و شریف، خاتون، به صورت پسوند و پیشوند همراه با بعضینامها می آید و نام جدید می سازد مانند ماه خانم، خانم گل
واژه پیشنهادی
خسرو پرویزی
معادل ابجد
1595