معنی از بازیگران سریال معمای شاه
حل جدول
یوسف صیادی
کارگردان سریال معمای شاه
محمدرضا ورزی
بازیگر سریال معمای شاه
یوسف صیادی
از بازیگران معمای شاه
ثریا قاسمی، یوسف صیادی
یوسف صیادی
اوا دارویت
بازیگر خانم سریال معمای شاه
آرام جعفری
بازیگر معمای شاه
رامبد شکرابی
کارگردان سریال معمای یک قتل
حسن فتحی
واژه پیشنهادی
ترکی به فارسی
شاه
لغت نامه دهخدا
شاه. (ع اِ) شاه و بزبان عربی گوسفند را گویند وشیاه جمع آن است. (برهان قاطع). رجوع به شاه شود.
شاه. (ع ص) رجل شاه ُ البصر؛ به معنی رجل شائه البصر است، یعنی مرد تیز بینایی. (از منتهی الارب).
فرهنگ عمید
کسی که بر کشوری پادشاهی میکند، پادشاه، سلطان، شهریار، صاحب تاجوتخت، تاجور،
بهترین (در ترکیب با کلمۀ دیگر): شاهبیت،
مهمترین، اصلی، بزرگترین (در ترکیب با کلمۀ دیگر): شاهراه، شاهپر، شاهتیر،
(ورزش) در شطرنج، مهمترین مهرۀ بازی که تنها یک خانه حرکت میکند،
[قدیمی] داماد،
* شاه انجم: [مجاز] شاه ستارگان، خورشید، شاه سیارات، شاه خاور، شاه خرگاه مینا، شاه گردون،
* شاه زنگ: [مجاز] شب، تاریکی شب،
فرهنگ فارسی آزاد
شاه، سُلطان- مَلِک، شاهِ شطرنج
معادل ابجد
1067