معنی از بازیگران علی البدل
لغت نامه دهخدا
علی البدل. [ع َ لَل ْ ب َ دَ] (ع ص مرکب) به عنوان جانشین. به عوض چیزی یا کسی. فرعی بجای اصلی.
- عضو علی البدل، در برابر عضو اصلی، کسی را گویند که بجای عضو اصلی کار کند. بسیاری از هیأتها و انجمنها اعضایی اصلی دارند و اعضایی علی البدل، تا در هنگام غیبت اعضای اصلی اعضای علی البدل بجای آنان کار کنند.
علی
علی. [ع َ] (اِخ) ابن علی بن علی بن علی بن مطاوع عزیزی مصری ازهری شافعی. رجوع به علی عزیزی شود.
علی. [ع َ] (اِخ) ابن محمودبن علی آغا مصری (علی بهجت...). رجوع به علی بهجت شود.
علی. [ع َ] (اِخ) ابن رجب علی دیزجی (علی اکبر...). رجوع به علی اکبر دیزجی شود.
علی. [ع َ] (اِخ) ابن علی اکبر بروجردی (علی اصغر...). رجوع به علی اصغر بروجردی شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
هموند وابسته، جانشین کسی که در کمیته یا هیاتی جانشین دیگری گردد: عضو علی البدل مقابل عضو اصلی عضو پیوسته.
حب البدل
هوش آور همبسته ای از چند داروی گیاهی برای رهایی از هوشربا (مواد مخدر) (اسم) حبی که در طب قدیم جهت ترک افیون ساخته میشده است و ترکیبش از مخلوط تا توره سیاه و زنجبیل وریوند چینی بود که روزی دو یا سه حب تجویز میشده.
بئس البدل
جانشین بد (صفت) جانشین بد.
نعم البدل
بهتر از آن
فرهنگ معین
(عَ لَ لْ بَ دَ) [ازع.] (ص مر.) کسی که در کمیته یا هیأتی جانشین دیگری گردد، جانشین.
فرهنگ عمید
فرهنگ واژههای فارسی سره
جانشین
حل جدول
هادی کاظمی
معادل ابجد
476