معنی از بازیگران فقید خانم

حل جدول

از بازیگران فقید خانم

هماروستا

جمیله شیخی


فقید

درگذشته، شادروان، مفقود، گمشده


از بازیگران فقید

رضا ژیان


از بازیگران خانم

آهو خردمند

لغت نامه دهخدا

فقید

فقید. [ف َ] (ع ص) گم کرده شده. مات غیر فقید و لاحمید؛ یعنی بمرد و کسی پروای آن نکرد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). در تداول امروز، برای مرده ای که بخواهند از او به احترام یاد کنند به کار برند. (یادداشت مؤلف).
- فقیدالمثل، بی مثل وعدیم النظیر. (غیاث) (آنندراج).


خانم

خانم. [ن ُ] (ترکی، اِ) بانو. خاتون. بی بی. (ناظم الاطباء)، جُرَّه. ستی. خدیش. کدبانو. بیگم:
جان به لب عاشق بیدل رسد
با غمزاتی که تو خانم کنی.
ایرج میرزا.
|| لقب گونه ای است که در آخر اسم زنان درآید چون مهرانگیزخانم. || فاحشه. جنده. زانیه.
- خانم بزرگ، برترین زن خانه. گاهی نوادگان، مادر بزرگ را بدین لقب خطاب کنند.
- خانم کوچک، بانوچه. دوشیزه.
- خانم کوچولو، لقب گونه ای است که به دختران دهند.
- خانم و خاتون، با کمال حرمت. با وقار تمام. چون: مثل خانم و خاتون ها برو اینکار را کن.
- امثال:
خانم پاشنه ترکیده آقا طلبیده،چون زنی را شوهر او بخواند زنان دیگر این را بمزاح به او گویند. (امثال و حکم دهخدا).


خانم خانما

خانم خانما. [ن ُ ن ُ] (اِ مرکب) مخفف خانم خانمها.

گویش مازندرانی

خانم

خانم بانوی نجیب و شریف

نام های ایرانی

خانم

دخترانه، کلمه خطاب به زنان و دختران، زن بزرگ زاده و شریف، خاتون، به صورت پسوند و پیشوند همراه با بعضینامها می آید و نام جدید می سازد مانند ماه خانم، خانم گل

مترادف و متضاد زبان فارسی

فقید

ازدست‌رفته، درگذشته، شادروان، مرحوم،
(متضاد) حی

فرهنگ معین

فقید

گم شده، از دست رفته، کنایه از: مرده، درگذشته. [خوانش: (فِ هُ لْ لُ قِ) [ع.] (اِ.)]

فرهنگ عمید

فقید

[مجاز] درگذشته، مرده،
مفقود، گم‌شده،

فرهنگ فارسی هوشیار

فقید

از دست رفته، مفقود

فرهنگ فارسی آزاد

فقید

فَقِید، گمشده، مفقود، از دست رفته، مجازاً از این عالم رفته

معادل ابجد

از بازیگران فقید خانم

1184

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری