معنی از بازیگران فیلم شور عشق
واژه پیشنهادی
ایرج راد
بهرام رادان
جعفر بزرگی
پوراندخت مهیمن
مهناز افشار
مهدی امینی خواه
کاظم افرندنیا
مینا نوروزی
معصومه اسکندری
فلور نظری
رضا خندان
هما خاکپاش
کارگردان فیلم شور عشق
نادر مقدس
حل جدول
بابک نوری
لغت نامه دهخدا
شور. (نف مرخم) شوینده. (رشیدی) (آنندراج) (انجمن آرا). مخفف شورنده بجای شوینده، در ترکیبات: قالی شور. مرده شور. خودشور. طلاشور. ریگ شور. جامه شور. روشور. تن شور. سرشور (گِل ِ...). کهنه شور. قاب شور (جل...). گوش شور (آلت طبیب). لگن شور (با خطابی به استخفاف پرستار بیمار را). تخته شور. (یادداشت مؤلف). رجوع به هر یک از این ترکیبات شود. || (اِمص) عمل شستن. یک بار شستن (در جامه). شستن و پاکیزه ساختن به آب. (برهان) (جهانگیری): شور اول این جامه است. یک شور بیشتر نرفته است. (یادداشت مؤلف).
معادل ابجد
1435