معنی از بازیگران مشهور کمدی جهان

حل جدول

از بازیگران مشهور کمدی جهان

جری لوئیس


از بازیگران نامدار کمدی جهان

جری لوئیس


از قاریان مشهور جهان

عباس امام جمعه، شهریار پرهیزگار، استاد عبدالباسط محمد عبدالصمد، شحات محمد انور

فرهنگ فارسی هوشیار

کمدی

فرانسوی شوخواره (اسم) اثر نمایشی که دارای موضوع و نتیجه ای شادی بخش و خنده آور باشد مقابل تراژدی. توضیح کمدی اصطلاحی است که برای بیان نوعی از درام بکار میرود که مقصود اصلی آن تفریح تماشا کنندگان است. کمدی از طرفی مخالف تراژدی و از طرف دیگر مخالف لودگی و مسخرگی و تقلید است. کمدی بجهت آنکه بپایانی خوشایند ختم میگردد از تراژدی متمایز میشود و بجهت آنکه از هر گونه حرکات قهقه آور و سخنان بسیار مضحک بر کنار است از هزل و مسخرگی مشخص میباشد.

لغت نامه دهخدا

کمدی

کمدی. [ک ُ م ِ] (فرانسوی، اِ) اثری نمایشی که دارای موضوع و نتیجه ٔ شادی بخش و خنده آور باشد، مقابل تراژدی. کمدی اصطلاحی است که برای بیان نوعی از درام بکار می رود که مقصود اصلی آن تفریح تماشاکنندگان است. کمدی از طرفی مخالف تراژدی و از طرف دیگر مخالف لودگی و مسخرگی و تقلید است. کمدی به جهت آنکه به پایانی خوش آیند ختم می گردد از تراژدی متمایز می شود، و به جهت آنکه از هرگونه حرکات قهقهه آور و سخنان بسیار مضحک برکنار است، از هزل و مسخرگی مشخص می باشد. (فرهنگ فارسی معین).


مشهور

مشهور. [م َ](ع ص) معروف. ج، مشاهیر.(مهذب الاسماء). شناخته.(دهار). شهیر.(منتهی الارب). معروف. جای مذکورو بزرگ و نام آور. ج، مشاهیر.(ناظم الاطباء)(از آنندراج). آشکارشده و معروف گشته و شهرت کرده شده و نیک شناخته شده و فاش کرده شده و شایعشده و روشناس گشته و نامدار و نامور و صاحب جلال و بزرگوار.(ناظم الاطباء). نامی. نیک شناخته شده. بنام. نام بردار. شهیر. بلندآوازه.و با کردن و شدن و گردیدن و گشتن و بودن صرف شود. ج، مشاهیر، مشهورین.(از یادداشت مؤلف):
هرگز نشود خسیس و کاهل
اندر دو جهان به خیر مشهور.
ناصرخسرو.
ای بزرگی که بر سپهر شرف
رأی تو آفتاب مشهور است.
مسعودسعد.
زهی پادشاهی که ملک شرف
به نظم تو گشته ست مشهورنام.
سوزنی.
نماندحاتم طایی ولیک تا به ابد
بماند نام بلندش به نیکویی مشهور.
(گلستان).
مقامات او در دیار عرب مذکور بود و به کرامات مشهور.(گلستان). مالداری را شنیدم که به بخل اندر چنان مشهور بود که حاتم طایی در کرم.(گلستان چ قریب ص 109).
هرکه مشهور شد به بی ادبی
دیگر از وی امید خیر مدار.
سعدی.
- مشهور عالم، آنکه همه ٔ عالم وی را میشناسند. وخنیده.(ناظم الاطباء).
||(اصطلاح حدیث) حدیثی که پیش اهل حدیث خاصه یا پیش ایشان و پیش دیگران شهرت یافته باشد، و این منقسم میشود به متواتر همچو واقعه ٔ بدرو به غیرمتواتر همچون اعمال بالنیات.(نفایس الفنون). در اصطلاح اهل حدیث و روایت «حدیث مشهور» آن باشد که شایع باشد. جماعتی از اهل حدیث، روایت کرده باشند.(از درایه از فرهنگ علوم تألیف سجادی). || شمشیر برکشنده از نیام.(ناظم الاطباء).

ترکی به فارسی

مشهور

مشهور

فارسی به عربی

مشهور

تاریخی، عالی، کبیر، مشهور


کمدی

کومیدیا

عربی به فارسی

مشهور

بلند اوازه , مشهور , معروف , نامی , عالی

فرهنگ عمید

کمدی

اثر نمایشی طنزآمیز،
(صفت) [عامیانه، مجاز] خنده‌دار، مضحک،

فرهنگ معین

کمدی

اثر ادبی یا نمایشی که خنده و تفریح هدف آن باشد، یا مسائل تلخ و جدی را در لفاف خنده و شوخی ارائه دهد، نمایش خنده دار، نوشته خنده دار. [خوانش: (کُ مِ) [فر.] (اِ.)]

مترادف و متضاد زبان فارسی

کمدی

خنده‌دار، طنزآلود، طنزآمیز، فکاهی، مضحک

واژه پیشنهادی

از فضانوردان مشهور جهان

یوری گاگارین

فرد هیس

معادل ابجد

از بازیگران مشهور کمدی جهان

983

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری