معنی از تمدنهای باستانی میانرودان
حل جدول
میتانی
از تمدنهای باستانی
سومر
اکد
از تمدنهای باستانی یونانی
اتیک
از تمدنهای باستانی بینالنهرین
میتانی
از تمدنهای باستانی میانرودان
آسور
از تمدنهای باستانی یونان
اتیک
از شهرهای باستانی در میانرودان
سلوکیه
از تمدنهای باستانی میان رودان
آکد
از تمدنهای باستانی آمریکای شمالی
مایا
باستانی
دیرینه، قدیمی، عطیقه، تاریخی
لغت نامه دهخدا
باستانی. (ص نسبی) قدیم. کهن. عتیق. دیرینه. قدیمی:
بکوه اندرون مانده ای دیر گاهی
بسنگ اندرون بوده ای باستانی.
فرخی.
بدان خانه ٔ باستانی شدم
به هنجار چون آزمایشگری.
منوچهری.
بر آن وزن این شعر گفتم که گفته ست
ابوالشیص اعرابی باستانی.
منوچهری.
دلجویی کن که نیکوان را
دلجویی رسم باستانی است.
خاقانی.
|| معمر. سالخورده.
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) قدیمی کهن. یا آثار باستانی. آثار و ابنیه قدیمی و تاریخی اشیا ء عتیقه.
مترادف و متضاد زبان فارسی
دیرینه، عتیقه، قدیم، قدیمی، کهن، کهنه،
(متضاد) جدید، نوین
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
1404