معنی از تمدنهای باستانی یونانی
حل جدول
اتیک
از تمدنهای باستانی
سومر
اکد
از تمدنهای باستانی میانرودان
میتانی
از تمدنهای باستانی بینالنهرین
میتانی
از تمدنهای باستانی میانرودان
آسور
از تمدنهای باستانی یونان
اتیک
از تمدنهای باستانی میان رودان
آکد
از تمدنهای باستانی آمریکای شمالی
مایا
شهر باستانی یونانی در آناتولی
ایسوس
فارسی به عربی
یونانی
لغت نامه دهخدا
یونانی. (ص نسبی، اِ) منسوب به یونان. هر چیز منسوب ومربوط به کشور یونان. (یادداشت مؤلف):
ساخت آنگه یکی بیوکانی
هم بر آیین و رسم یونانی.
عنصری.
|| اهالی یونان.مردم یونان. که از مردم یونان باشد. اهل یونان. از یونان. گِرِک. گرس. هلن. آغریقی. آغریقیه. (یادداشت مؤلف). || زبانی که در یونان بدان تکلم کنند. زبان مردم یونان. زبان یونان. زبان یونانی. (یادداشت مؤلف):
تازی و پارسی و یونانی
یاد دادش مغ دبستانی.
نظامی.
باستانی
باستانی. (ص نسبی) قدیم. کهن. عتیق. دیرینه. قدیمی:
بکوه اندرون مانده ای دیر گاهی
بسنگ اندرون بوده ای باستانی.
فرخی.
بدان خانه ٔ باستانی شدم
به هنجار چون آزمایشگری.
منوچهری.
بر آن وزن این شعر گفتم که گفته ست
ابوالشیص اعرابی باستانی.
منوچهری.
دلجویی کن که نیکوان را
دلجویی رسم باستانی است.
خاقانی.
|| معمر. سالخورده.
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد
1169