معنی از توابع بوشهر

حل جدول

از توابع بوشهر

دایو


بوشهر

مرکز استان بوشهر

لغت نامه دهخدا

توابع

توابع. [ت َ ب ِ] (ع ص، اِ) ج ِ تابع. (از اقرب الموارد) (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). جمع تابع وتبع، مفرد هم آمده است. (آنندراج). ج ِ تابعه. (ناظم الاطباء). || ملحقات و لواحق و متع-لقات وهر چیز که پیروی کند چیز دیگری را و نیز لفظی که پیروی لفظ دیگر نماید مانند «حَسَن بَسَن ». (ناظم الاطباء). || اسمهایی که اِعراب آنها بر سبیل تبعیت غیر باشد چون صفه، بدل، عطف بیان، عطف بحروف.
- توابع خطابت، آنچه توابع خطابت بود که آنرا تحسینات و تزیینات خوانند. رجوع به اساس الاقتباس صص 574-585 شود.


بوشهر

بوشهر. [ش ِ] (اِخ) شهر بوشهر. مرکز شهرستان بوشهر است که در انتهای شمال باختری شبه جزیره ٔ بوشهر واقع شده است. محل اولیه ٔ شهر مزبور در 12کیلومتری محل فعلی و نام آن ری شهر بوده که در زمان نادرشاه از لحاظ مناسب بودن محل برای بندرگاه و ساختمان شهر، محل فعلی انتخاب گردیده و در زمان کریم خان زند توسعه یافته است. قبل از احداث بندر شاپور و کشیده شدن خطآهن سرتاسری، این بندر از لحاظ نظامی و اقتصادی دردرجه ٔ اول اهمیت بوده و حالیه بصورت بندر درجه ٔ دوم درآمده است. فاصله ٔ این شهر تا شیراز 295 و تا بندرلنگه در حدود 600 کیلومتر است. عمق دریا در اطراف این بندر، کم میباشد و بهمین علت کشتی های بزرگ جنگی وتجارتی، قادر به پهلو گرفتن در بندرگاه شهر نیستند و ناگزیرند بفاصله ٔ 6 الی 8 کیلومتری بندرگاه لنگر بیندازند. آب مشروب شهر از باران و یک رشته قنات که بوسیله ٔ لوله وارد شهر میشود، تأمین میگردد. سکنه ٔ شهر 30542 تن است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).

بوشهر. [ش ِ] (اِخ) شهرستان بوشهر یکی از شهرستان های هشتگانه ٔ استان هفتم است که از جنوب و باختر به خلیج فارس و از خاور به شهرستان لار و فیروزآباد و از شمال خاوری به شهرستان کازرون محدود میشود. ارتفاعات معروف این ناحیه عبارتند از: قله ٔ کلات بوریال در ناحیه جنوبی تنگستان (به ارتفاع 830 متر)، قله ٔ دررنگ درناحیه ٔ کنگان کو، کجور (به ارتفاع 1603 متر)، کوه بزیر در خاور برازجان (به ارتفاع 1420 متر) و کوه کنیگان در همان ناحیه (به ارتفاع 2600 متر) و کوه سیاه در صحرای دشت پسنگ (به ارتفاع 1500 متر). از رودخانه های مهم این شهرستان میتوان رود مند، رود حله، رود شور و رود اهرم را نام برد. این شهرستان از هفت بخش: بخش مرکزی، برازجان، اهرم، خورموج، کنگان، دیلم، گناوه تشکیل یافته و کلاً دارای 633 قریه و قصبه و 221000تن سکنه میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).


بندر بوشهر

بندر بوشهر. [ب َ دَ رِ ش ِ] (اِخ) از بنادر خلیج فارس. رجوع به بوشهر شود.


توابع کجور

توابع کجور. [ت َ ب ِ ع ِ ک ُ] (اِخ) یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان نوشهر است که 4100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

اهالی بوشهر

مردمان بوشهر

فرهنگ عمید

توابع

پیرو، پیروی‌کننده،
(اسم) (ادبی) در دستور زبان فارسی، کلمات مهمل و بی‌معنی که دنبال بعضی از کلمات گفته و نوشته می‌شود، مانند «پَخت» در رخت‌وپَخت، و «پاخت» در ساخت‌وپاخت،

فارسی به عربی

توابع

ضواحی

گویش مازندرانی

توابع

از تقسیمات قدیم تنکابن – شامل دو هزار و سه هزار تا سادات...

کلمات بیگانه به فارسی

اهالی بوشهر

مردمان بوشهر

فرهنگ معین

توابع

جمع تابع.، چاکران، پس روان. [خوانش: (تَ بِ) [ع.] (ص. اِ.)]

مترادف و متضاد زبان فارسی

توابع

متعلقات، وابسته‌ها، حومه‌ها، اطراف، پیروان، چاکران، پی‌آمدها، نتایج، تابع‌ها

فرهنگ فارسی هوشیار

توابع

جمع تابه

معادل ابجد

از توابع بوشهر

1000

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری