معنی از تیمهای اسبق تهرانی
حل جدول
لغت نامه دهخدا
اسبق. [اَ ب َ] (ع ن تف) نعت تفضیلی از سبقت. پیش تر. جلوتر. سابق تر. سبقت گیرنده تر. پیش تر از پیش... از پیش پیش تر.
- امثال:
اسبق من الاجل.
اسبق من الافکار. (مجمع الامثال میدانی).
|| افضل.
علی تهرانی
علی تهرانی. [ع َ ی ِ ت ِ] (اِخ) ابن محمدجعفر استرآبادی تهرانی. رجوع به علی استرآبادی شود.
علی تهرانی. [ع َ ی ِ ت ِ] (اِخ) کنی. رجوع به علی کنی شود.
حسن تهرانی
حسن تهرانی. [ح َ س َ ن ِ ت ِ] (اِخ) شاعر سده ٔ یازدهم و معاصر نصرآبادی بود و در مدرسه ٔ «جده » اصفهان تحصیل علم میکرد. (ذریعه ج 9 ص 343).
نصراﷲ تهرانی
نصراﷲ تهرانی. [ن َ رُل ْ لا هَِ ت ِ] (اِخ) (میرزا...) متخلص به آبانی. رجوع به نصراﷲ آبانی شود.
عربی به فارسی
مقدم بودن , جلوتر بودن از , اسبق بودن بر
فرهنگ عمید
فرهنگ واژههای فارسی سره
پیشین
کلمات بیگانه به فارسی
پیشین
فرهنگ فارسی آزاد
اَسْبَق، پیشتر، جلوتر، پیش تر از پیش،
فرهنگ معین
پیش تر، جلوتر، پیشروتر. [خوانش: (اَ بَ) [ع.] (ص تف.)]
فارسی به عربی
سلف
معادل ابجد
1303