معنی از خطاطان نستعلیق

لغت نامه دهخدا

خطاطان

خطاطان. [خ َطْ طا] (اِ) ج ِ خطاط.
- تاریخ خطاطان، تاریخی که شرح حال خطاطان معروف بدانست.
- تذکره ٔ خطاطان، تذکره ای که شرح حال خطاطان معروف بدانست.


نستعلیق

نستعلیق. [ن َ ت َ] (اِ مرکب) نام خطی است که از خط نسخ و خط تعلیق هر دو گرفته شده. (فرهنگ نظام). نام خطی معروف، در اصل نسخ تعلیق بوده چرا که این خط را از خط نسخ و خط تعلیق استخراج کرده اند، چون اسم خطی مقرر گشت و در اسم تخفیف ضرور است به جهت تخفیف خای معجمه را حذف نموده اند. (آنندراج) (غیاث اللغات).


نستعلیق گوی

نستعلیق گوی. [ن َت َ] (نف مرکب) کسی که با تکلف فصیح سخن گوید. (فرهنگ نظام). کسی که الفاظ فصیح و بلیغ به تکلف گوید و الفاظ به مخرج ادا کند. (غیاث اللغات):
ز نستعلیق گو یاقوت لب ریحان خطی دارم
کز انگشت شهادت می کشد خط بر غبار من.
محمدسعید اشرف (از آنندراج).


خط نستعلیق

خط نستعلیق. [خ َطْ طِن َ ت َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) خطی که مشتق از خط نسخ است و آنرا نسخ تعلیق می گویند. (ناظم الاطباء).

فرهنگ فارسی هوشیار

نستعلیق

نام خطی است که از خط نسخ و خط تعلیق هر دو گرفته شده باشد


خط نستعلیق

دبیره ی پارسی آفریننده این دبیره خواجه میر علی تبریزی است که در سده ی هفتم می زیسته و چون آن را از آمیزش دبیره های نسخ و تعلیق فراهم آورده آن را نستعلیق خوانده خواجه ابوالعال بک با دبیره ی پهلوی و دبیره های دیگری چون آم دبیره دین دبیره و شاه دبیره نستعلیق افزوده ظشنایی داشته نشانه هایی آوایی پ و ژ و چ را برو دبیره ی کنونی پارسی پدید آمدهاست (زبا ن عربی در برخورد با فرهنگ ایرانزمین)

فرهنگ معین

نستعلیق

(نَ تَ) (اِمر.) مرکب از دو کلمه نسخ و تعلیق، از زیباترین خطوط خوشنویسی.

فرهنگ عمید

نستعلیق

در خوشنویسی، یکی از خط‌های معروف فارسی که از ترکیب دو خط نسخ و تعلیق به‌وجود آمده است،

معادل ابجد

از خطاطان نستعلیق

1398

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری