معنی از دیگر بازیگران خانم سریال کمدی شبکه یک
حل جدول
شقایق دهقان
از بازیگران خانم سریال کمدی نوروزی شبکه یک
ندا قاسمی
سریال نوروزی شبکه یک
نون خ سه
از بازیگران خانم سریال ستایش2
حدیث میر امینی
از بازیگران خانم سریال همگناه
هدیه تهرانی
از بازیگران خانم سریال کیمیا
خاطره حاتمی
از بازیگران خانم سریال پنچری
مریم سعادت
فارسی به عربی
شبکه، مشبک
فرهنگ فارسی هوشیار
فرانسوی شوخواره (اسم) اثر نمایشی که دارای موضوع و نتیجه ای شادی بخش و خنده آور باشد مقابل تراژدی. توضیح کمدی اصطلاحی است که برای بیان نوعی از درام بکار میرود که مقصود اصلی آن تفریح تماشا کنندگان است. کمدی از طرفی مخالف تراژدی و از طرف دیگر مخالف لودگی و مسخرگی و تقلید است. کمدی بجهت آنکه بپایانی خوشایند ختم میگردد از تراژدی متمایز میشود و بجهت آنکه از هر گونه حرکات قهقه آور و سخنان بسیار مضحک بر کنار است از هزل و مسخرگی مشخص میباشد.
لغت نامه دهخدا
کمدی. [ک ُ م ِ] (فرانسوی، اِ) اثری نمایشی که دارای موضوع و نتیجه ٔ شادی بخش و خنده آور باشد، مقابل تراژدی. کمدی اصطلاحی است که برای بیان نوعی از درام بکار می رود که مقصود اصلی آن تفریح تماشاکنندگان است. کمدی از طرفی مخالف تراژدی و از طرف دیگر مخالف لودگی و مسخرگی و تقلید است. کمدی به جهت آنکه به پایانی خوش آیند ختم می گردد از تراژدی متمایز می شود، و به جهت آنکه از هرگونه حرکات قهقهه آور و سخنان بسیار مضحک برکنار است، از هزل و مسخرگی مشخص می باشد. (فرهنگ فارسی معین).
شبکه
شبکه. [ش َ ب َ ک َ / ک ِ] (ع اِ) شبکه. این اصطلاح برای خطوط متعدد و کثیر و متقاطع تلفن و راه آهن و تلگراف و لوله های آب که در ناحیتی محدود یا وسیع نصب شده باشد (برحسب مورد) به کار رود.
خانم
خانم. [ن ُ] (ترکی، اِ) بانو. خاتون. بی بی. (ناظم الاطباء)، جُرَّه. ستی. خدیش. کدبانو. بیگم:
جان به لب عاشق بیدل رسد
با غمزاتی که تو خانم کنی.
ایرج میرزا.
|| لقب گونه ای است که در آخر اسم زنان درآید چون مهرانگیزخانم. || فاحشه. جنده. زانیه.
- خانم بزرگ، برترین زن خانه. گاهی نوادگان، مادر بزرگ را بدین لقب خطاب کنند.
- خانم کوچک، بانوچه. دوشیزه.
- خانم کوچولو، لقب گونه ای است که به دختران دهند.
- خانم و خاتون، با کمال حرمت. با وقار تمام. چون: مثل خانم و خاتون ها برو اینکار را کن.
- امثال:
خانم پاشنه ترکیده آقا طلبیده،چون زنی را شوهر او بخواند زنان دیگر این را بمزاح به او گویند. (امثال و حکم دهخدا).
فرهنگ معین
هر چیز سوراخ سوراخ، تور ماهی گیری، در فارسی چند مؤسسه یا دستگاه وابسته به هم را گویند که در یک رشته کار کنند، بانکی مجموعه سازمانی به هم پیوسته با هدف اجرای عملیات بانکی، کامپیوتری تعدادی کامپ [خوانش: (شَ بَ کَ یا کِ) [ع. شبکه] (اِ.)]
گویش مازندرانی
خانم بانوی نجیب و شریف
فرهنگ عمید
[جمع: شِباک و شَبَکات] هر چیز سوراخسوراخ،
[قدیمی] تور ماهیگیری، دام صیاد،
چند مؤسسه یا دستگاه وابستهبههم که در یک رشته کار میکنند،
معادل ابجد
1956